سفارش تبلیغ
صبا ویژن
نزد نیکوترین گمانم به تو باش ای گرامی ترین گرامیان! و مرا با عصمت تأیید فرما و زبانم را به حکمت بگشای . [امام زین العابدین علیه السلام ـ در دعای استغفار ـ]
کربلا

اصل دین شریف اسلام مبارزه با جهل و نادانی و آگاهی دادن به مردم است .چنانچه تمامی زندگی اهل بیت(علیهم السلام ) و همینطور وجود شخص نازنین پیامبر گرامی اسلام (ص) را که همه عمر مبارکشان صرف آگاهی همه مردمان بشریت کرده اند اما متاسفانه امروزه با وجود اینهمه ابزار رسانه ای و دنیای تکنولوژی ؛هنوز که هنوز است در برخی مواقع صحبتهایی عجیبی در مورد مقدسات اسلام شنیده میشود که دل انسان به درد می آورد.

سرویس مذهبی خبرنو-محمدعلی جبرئیلی؛

در هر دین و آیینی در جهان, همیشه کسانی هستند که آنرا مورد دستبرد و جسارت قرار میدهند. این توهین ها و جسارت ها یا بصورت علنی و مخالفت آشکارا به مقدسات است و یا به صورت گرگی در لباس میش که با نفوذ در جمع پیروان آن مذهب و رواج مسایلی که هیچ حجت عقلی و نقلی ندارد باعث زدن ضربات محکم به اصل دین و آخرت مردمی است که دل هایی پاک دارند ولی بخاطر آگاه نبودن و جهل دینی مورد سواستفاده قرار گرفته است که این امر باعث اثرات مخرب فراوانی است که حتی میتواند ریشه دیگر عقاید و اصول اصلی دین را براحتی هدف بگیرد و آن را بخشکاند.


خرافه گرایی که امروزه توسط گروهی از افراد دشمن دین و مذهب در جامعه مطرح و توسط گروهی دیگر هرچند کوچک از دیندارن نادان و ابله تبلیغ میشود و توسط رسانه های دشمنان بر روی آن مانور داده میشود تا ریشه مذهب را بخشکانند.شاید اصطلاح دوستان نادان و دشمنان آگاه برای این طیف وصفی مناسب باشد که هردو همچون لبه تیز یک قیچی میخواهند اصل مذهب و خدا پرستی را در جامعه تکه تکه کنند.


اصولا امر خرافه پرستی توسط افرادی مطرح میشود که تحصیلات بالایی ندارند.اگر دقت کرده باشید این مباحث را بیشتر در مناطق روستایی دور افتاده که قطعا از نظر فرهنگ عمومی و سواد و آگاهی در کمترین سطح هستد مطرح و یا توسط افراد بسیار مسن که آنها هم طبیعتا سواد آنچنانی نداشته و اکثر عمر خود را در مکان و یا گروهی گذرانده است که همچون خود سواد بالایی نداشته اند میشنویم.


خرافه پرستی فقط به مردم ایران ختم نمیشود.در تمام جهان موضوع خرافه جایگاهی خاص خود را دارد. مثلا در اروپا که به قول خودشان مهد تمدن پیشرفته است خرافات عجیبی دیده و شنیده میشود. برای نمونه مردم انگلستان معتقدند سه بار گفتن عبارت “خرگوش های سفید” در اولین روز ماه به عنوان ذکر خاص آن روز! باعث خوشبختی و اقبال نیک خواهد شد. علاوه بر این، نعل اسب که برخی در ایران نیز نادانسته از آن به عنوان ضمانت خوش شانسی استفاده می کنند، ریشه در فرهنگ انگلستان دارد. به اعتقاد بریتانیایی ها، نعل اسب به سمت بالا موجب خوش اقبالی دارنده آن می شود، و در صورتی که نعل به سمت پایین قرار گیرد، اقبال را از صاحب خود دور خواهد نمود و یا اعتقاد عجیب دیگری نیز وجود دارد که شکستن آینه، هفت سال بد اقبالی و بدبختی را برای صاحب آن به همراه می آورد.


و یا ایتالیایی ها علاقه خاصی به شنیدن صدای عطسه گربه دارند! زیرا بر اساس یک باور قدیمی شنیدن عطسه گربه پیام آور شانس و اقبال خوش است.و در اسپانیا خرافه بر این است که در هنگام غذا خوردن نمکدان را نباید دست به دست کرد، بلکه باید آن را روی میز قرار داد تا هر کس خودش آن را بردارد. و یا یکی از عجیب ترین اعتقادات مردم فرانسه، خوش یمن بودن مدفوع است. بر اساس این باور فرانسوی ها، قدم گذاردن بر روی مدفوع با پای چپ، موجب برکت و خوش بختی و روی آوردن شانس و اقبال خواهد بود.و صد ها مورد دیگر در جهان هم هست.


در ایران نیز خرافات عجیبی دهان به دهان گشته است و حتی باعث باور برخی از مردم نیز هست. مثلا خوردن ته دیگ باعث باران آمدن در شب عروسی است و یا قیچی بهم زدن باعث ایجاد دعوا میشود و یا خارش کف دست نشان از پول بدست آوردن است و ده ها نمونه دیگر که در هر شهر و فرهنگ خاص خود خرافات مربوط به آن دیار را دارد.


اما آنچه که انسان را بسیار ناراحت و دل آدمی را به درد میآورد ورود برخی خرافات نسبت به دین و دیانت مردم و مسلمین است.بیان کردن مسایلی که به هیچ عنوان با دین مبین و شفا بخش اسلام همخوانی ندارد و بلکه با صراحت آیات قران کریم در تضاد است.


اصل دین شریف اسلام مبارزه با جهل و نادانی مردم است .چنانچه تمامی زندگی اهل بیت(علیهم السلام ) و همینطور وجود شخص نازنین و رحمت بخش پیامبر (ص) همه عمر مبارکشان صرف آگاهی همه مردمان بشریت کرده اند اما متاسفانه امروز با وجود اینهمه ابزار رسانه ای و دنیای تکنولوژی ؛هنوز که هنوز است در برخی مواقع صحبتهایی احمقانه ای در مورد مقدسات اسلام شنیده میشود که دل انسان به درد می آورد.


متأسفانه برخی به اصطلاح روشنفکران، دین را عامل رواج خرافه می‌دانند؛ این در حالی است که سراسر زندگی پیشوایان دینی ما مملو از مبارزه با خرافه و خرافه‌پرستی است. دلیل این سخن، مبارزه سرسختانه دین اسلام و پیامبر اعظم(ص) با اوهام و خرافات است. در تاریخ آمده است، هنگامی که ابراهیم، فرزند پیامبر اسلام (ص) از دنیا رفتند، آفتاب گرفت. مردم پیش خود پنداشتند این خورشید گرفتگی به سبب مرگ فرزند پیامبر(ص) بوده است اما پیامبر به شدت با این پندار به مخالفت برخاستند و فرمودند: ای مردم، ماه و خورشید، دو آیه از آیات الهی‌اند که به امر او در جریان هستند و هیچ‌گاه به سبب مرگ یا زندگی کسی، کسوف و خسوف پدید نمی‌آید. پس هنگامی که کسوف یا خسوف رخ داد، نماز بخوانید، سپس همراه مردم نماز خواندند.هرچند فکر گرفتن خورشید به واسطه مرگ فرزند پیامبر، باعث عظمت پیامبر در دین مردم می‌شد، اما پیامبر نمی‌خواست با اوهام و خرافات، کار خود را پیش ببرد، لذا با این فکر مخالفت کرد.


ولیکن هنوز در برخی موارد موضوعاتی مطرح میشود که باعث تمسخر اسلام و به خصوص مذهب تشییع میشود. سوء استفاده از مظلومیت مراجع عظام تقلید من جمله عارف واصل مرحوم آیت الله بهجت که نشان از دشمنی اشکارا عده ای با روحانیت شیعه هست و استفاده ابزاری از عده ای مذهبیون ساده لوح که همچون خوارج باعث پر وب ال دادن به شایعه ها و خرافات میشود که باعث وارد آمدن ضرباتی سهمگین بر پیکره شیعه میشوند. برای نمونه چند مورد از خرافات که از سوی برخی دشمنان و مذهبیون نادان و جاهل مطرح و روی آن مانور تبلیغاتی داد شده است را در زیر با هم میخوانیم.مطالبی که قلب هر انسان مومنی را به درد می آورد و مایه تمسخر مقدسات اسلام توسط افراد بی دین میشود.


نمونه اول: مرحوم آیت ا... بهجت و تولد قاتل امام زمان(عج)
در زمان حیات مرحوم ایت ا.. بهجت , تعدادی از موسسات فرهنگی با چاپ مطالبی در مورد علائم ظهور امام زمان این چنین نقل قول کرده اند که چندی قبل ایت الله بهجت درحین وضو گرفتن بیهوش می شوند که پس از بهوش آمدن علت را جویا می شوند که در جواب می فرمایند در همین لحظه قاتل امام زمان در اصفهان متولد شده است.!!!


نمونه دوم: سگ گریان در حرم امام رضا(ع)
اگر خاطرتان باشدچند سال گذشته قضیه ورود سگی گریان(!) به حرم امام رضا در مشهد که عکس‌العمل‌های بسیاری برانگیخت از آن موضوعات جالب توجه است. بعد از خبر ورود سگی به حرم و عارض شدن در آنجا فیلم و خبر و کپی گزارش آن دست به دست می‌گشت و به فروش می‌رسید و مطبوعات نیز با کشیدن ‌هاله‌ای از تقدس دور این موضوع امکان هر گونه تشکیک یا نقد موضوع را از همه گرفتند. سایت های اینترنتی نیز با آب و تاب و قطعاتی از فیلم ویدیویی سگ مذکور به این قضیه بیشتر دامن می‌زد. سرانجام روزنامه جمهوری اسلامی بعد از چند روز واکنش نشان داد و نوشت:
توطئه وارد ساختن یک سگ به حرم مقدس رضا و مطرح کردن خبر آن در پایگاه‌های اطلاع‌رسانی که طی دو هفته اخیر شایعات زیادی را بر سر زبان‌ها به جریان انداخت، با کشف یک باند سودجو و دستگیری عوامل این باند، خنثی شد اعضای این باند، یک شیاد و دو نفر از خادمان حرم بودند که با همدستی همدیگر توانستند یک سگ را از قسمت مربوط به بانوان وارد حرم نمایند و تا نزدیکی ضریح مطهر ببرند و با فیلم ‌برداری و انتشار خبر آن و تهیه سی دی اقدام به سودجویی نمایند


نمونه سوم:ضریح قبر امام زمان در مسجدجمکران
چند سال پیش در محراب مسجد جمکران شیشه‌ای نصب شد و چند لامپ سبز رنگ نیز به آن آویزان شد. کم‌کم این قسمت از مسجد به شکل یک جاذبه‌ی درآمد و به تدریج برای آن داستان‌ها و افسانه‌های شاخداری هم ساختند. زوار در پشت شیشه صف کشیده و آن محل را زیارت می‌کردند. تا جایی کهآیت‌الله مکارم شیرازی در اعتراض به این عمل گفت: «اخیراْ در محراب مسجد جمکران یک تشکیلات شیشه‌اى سبزرنگ و چراغ درست کرده‌اند که کم‌کم به صورت امامزاده‌اى درآمده است. مردم براى بوسیدن این شیشه صف می‌کشند، کسانی هم هنگام دور شدن عقب عقب می‌روند مثل کارى که در حرم امامان و امامزاده‌ها می‌کنند. بعضی‌ها هم فاتحه می‌خوانند، عده‌اى تعظیم می‌کنند، بعضی از عوام هم می‌گویند اینجا قبر حضرت ولیعصر(عج) است. حتما چند سال دیگر هم فردى پیدا می‌شود و کتابی می‌نویسد که 70 نفر از اوتاد در اینجا دفن شده‌اند. هرکس مرتکب این کار شده اشتباه کرده است، این ضربه‌اى به مسجد جمکران است.


نمونه چهارم:گوسفند امام علی(ع)
در ماه محرم چند سال گذشته در یک شهر کوچک یکی از استان های جنوبی ایران گوسفندی پیدا می‌شود که می‌گویند روی شاخ سمت چپ او شمشیر امام علی نقش بسته است.!!! بلافاصله این موضوع دهان به دهان گشته و به یک افسانه‌ی مذهبی در منطقه مبدل شده و کم‌کم به رسانه‌های سراسری نیز کشیده می‌شود. مردم دسته دسته برای تماشای گوسفند مقدس به سمت شیبان هجوم می‌برند و به تدریج شایعات عجیب و قوی‌تری در مورد این گوسفند زبان بسته و از همه‌جا بی‌خبر پدید آمد مثلاً این که هیچ چاقوی گلویی او را نمی‌برد!!1 و با بعضی از خواص به طور خصوصی صحبت می‌کند و احتمالاً پشکل و ادرارش هم شفاست!!


از این قضیه مدت‌ها گذشت و ظاهراً تقدس گوسفند هم کمرنگ‌تر شد. برخی آن را شایعه‌‌ای ساخته‌ی صاحب گوسفند می‌دانند که به هر صورت درآمد خوبی از طریق نذورات مردم خرافی به پای این «گوساله‌ی سامری» به جیب زد


نمونه پنجم: دیگ سمنوی مقدس در قم
تقریبا چهار سال پیش در یکی از روستاهای نزدیک قم ,دیگی که در آن سمنو می‌پخته‌اند جای پایی ظاهر شده وشایعه شد که احتمالاً جای پای یکی از ائمه است! این خبر نیز مانند هر خبر خرافه‌آمیز دیگر به سرعت منتشر شده و دسته دسته مردم عقل باخته برای تماشای دیگ سمنوی مقدس به آن روستا می‌روند و حتی هیأت‌های مذهبی در کنار آن به اجرای مراسم پرداختند و مبلغ هنگفتی برای ساخت جایگاهی ویژه برای آن جمع آوری می‌شود!!!


و اخیرا هم هیات متوسلین به اسب امام حسین شنیده شده است.خرافاتی که باعث ناراحتی به قلب مبارک حضرت حجت (عج) و بازی با عقاید پاک مردم است که اثرات سوء بسیاری از قبیل فرهنگی مذهبی و اجتماعی را در پی خواهد داشت.


آنچه مبرهن و هویدا است ، خرافه هیچ ارتباطی به دین ندارد و ساحت دین منزه از خرافات است. اصولاً قرآن کریم یکی از اهداف مهم پیامبر اعظم(ص) را مبارزه با خرافه و خرافه‌پرستی می‌داند. قرآن کریم درباره پیامبر اسلام(ص) می‌فرماید: «وَیضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالأَغْلاَلَ الَّتِی کَانَتْ عَلَیهِمْ» پیامبر بارهای سنگین و زنجیرهایی را که بر آنان بسته شده بود، بر می‌دارد. (سوره اعراف، آیه 157). مراد از غل و زنجیر در این آیه، غل و زنجیرهای آهنی نیست، بلکه اوهام و خرافاتی بوده که بر فکر و اندیشه اعراب جاهلی سنگینی می‌کرده و جلوی هرگونه فکر، اندیشه و رشد و تعالی را از آنان سلب کرده بود که مهم‌ترین این خرافات، بت‌پرستی بود. امری که هیچ دلیل عقلی و نقلی آن را تأیید نمی‌کرد.


اهداف خرافه پرستان
اگر دین را مایه نگرانی دشمنان بدانیم، خرافه، نقطه مقابل آن است که دقیقاً در مسیر خواست مخالفان یک دین و آیین، بال و پر پیدا می کند. هر دینی که به انحراف کشیده شد، به خاطر از بین بردن تأثیرات آن بوده است، اما درجه تأثیر خرافات در دین متفاوت است. برخی از باورها به کلی در اصل دین رخنه ایجاد می کند و زیان هایی برای پذیرندگان وجود دارد و موجب گریز از مذهب نیز هست. چنین مواردی به صورت جعل قانون، از طریق حدیث و روایت و شرح سیره اتفاق می افتد که حاصل تلاش هایی است که در دوره ای از تاریخ اسلامی توسط برخی از بدعت گذاری هایشان معروف است انجام گرفت.


جدا سازی این موارد از احادیث درست، کاری دشوار و مخصوص اهل فن است. برخی از این جعلیات، علاوه بر ترویج امور بی اساس، موجب مسخره ساختن دین نیز می گردد. برخی از دستورهای دینی که در کتب حدیث نوشته شده اند، نه با عقل جور در می آیند، نه با مذهب و نه با احادیث دیگر هماهنگی دارند. گاهی جنبه طنز نیز پیدا کرده، موجب مسخرگی می شود، مانند این مورد که:
«از حضرت صادق منقول است و هر کس ریش خود را هفتاد نوبت شانه کند و یکی یکی بشمارد، شیطان تا چهل روز نزدیک او نمی آید».


و یا تعبیر خواب که یکی از علوم غریبه است و هر کسی نمی تواند ادعای آن را داشته باشد در حال حاضر، به صورت شغلی در آمده که حتی در سایت های اینترنتی هم تبلیغ می شود، انواع فال های ورق و قوه و فال انبیا، فال قرآنی و... ابداع شده که طرفداران فراوانی دارد و در بیشتر مجلات خانوادگی، صفحاتی به این امر اختصاص داده اند. سایت های فرهنگی تفریحی، پر است از این مطالب خرافی که هیچ پایه و اساسی ندارند و به راهی برای شیادی و کلاه برداری تبدیل شده اند. اگر در گذشته، خرافه، معلول جهل به امور طبیعی بود، امروز فقر فرهنگی و دینی است که موجب گسترش آن است.میباست بدان توجه نمود بخصوص در این ایام مبارک محرم و مجالس روضه و نوحه سرایی که بر پا است .حضور در هیاتی بهم رسانیم که هم سخنران و هم مداح و هم مسئولین هیات انسانهای مدتین باهوش و اهل فکر باشند.و آنچه موجب گسترش چنین خرافاتی شده است مشورت نکردن با علمای آگاه دین و روحانیت معظم است.انشاا... بتوانیم با تاسی از اهداف قیام حضرت امام حسین(ع) در فهم دین و شناخت صحیح آن هیچ گونه کوتاهی صورت ندهیم


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط اسماعیل اکبری 92/8/26:: 4:12 عصر     |     () نظر

ارش افکارنیوزازخرافات راه یافته به عزاداری ابا‌عبدالله (ع)

علامت کشی رسمی برای هویت‌های موهوم
پنجشنبه 23 آبان 1392 ساعت 01:12
بر اساس تطبیق قانون با برخی از شعائر و مراسم دینی و فتوای بسیاری از بزرگان و مراجع تقلید جهان تشیع، بلند کردن علم و علامت در جلوی هیئت‌های عزاداری منع شرعی ندارد، اما اگر این اقدامات بدون شناخت اهداف اباعبدالله (ع) و مذهب والای تشیع باشد، تبعات بدی دارد که زمینه وقوع جرم را فراهم می‌سازد.
علامت کشی رسمی برای هویت‌های موهوم
گروه اجتماعی - رضا صالحی پژوه - برخی بلند کردنش را افتخار می‌دانند و به تیغه‌هایش می‌نازند، برخی دیگر برای به دوش کشیدنش معرکه راه می‌اندازند و دعوا می‌کنند و حتی خون هم می‌ریزند، اما برخی دیگر برای جابجایی قدرتمندانه آن برنامه ریزی دارند و این برنامه را به بزرگ‌تر‌ها و ریش سفید‌ها سپرده‌اند.

برخی هم علم و علامتشان را روی گاری‌های کوچک چرخ دار می‌گذارند و فقط آن‌ها را هل می‌دهند تا نه زورآزمایی صورت گرفته باشد و نه دعوا مرافه‌ای.

به گزارش افکارنیوز؛ جوانان کمربند‌های مخصوص حمل علامت را محکم می‌بندند و ستون علم را در آنجاگیر می‌کنند، دستانشان را روی میله بلند افقی آن می‌اندازند تا تعادل بگیرند و آن‌ها که پشت سرشان در حرکت هستند، بلند بلند اشعار حماسی عاشورایی می‌خوانند و آرام آرام تیغه‌های علم هیئتشان را می‌شمارند.
اما در دهه‌های پیشین نه کمربندی بود و نه حمایلی، علامت‌ها هم نهایتا پنج تیغه بودند و نیمه سنگین. برخی‌ها یک شال به کمرشان می‌بستند و آن را محکم می‌کردند، زیر علم که می‌رفتند وقتی به جمعیت عزادار دیگری می‌رسیدند، سر تعظیم فرود می‌آوردند تا تیغه‌های علامتشان هم مقابل دیگر عزاداران قد خم کند.



اگر تیغه‌های علم هیئتشان بیشتر از هیئت روبرو بود، گردن می‌افراختند و دوری در جا می‌زدند و خودی نشان می‌دادند، اما آن روز‌ها علم کشی و علامت بلند کردن تنها مخصوص هیئت‌های عزاداری ابا عبدالله الحسین (ع) بود. علامت‌ها را یک هفته پیش از محرم از پشت منبر مساجد، تکایا و یا حسینه‌ها بیرون می‌آوردند و تمیز می‌کردند و غبار یکسال مهجوریت را از روی آن می‌گرفتند، اما حالا نه تنها برای هیئت‌های مذهبی که برای تشییع جنازه آدم‌های نامی و نامور هم علم اجاره می‌کنند.

 نزاع بر سر علم کشی

با توجه به تغییرات متعدد در نحوه برپایی مراسم مذهبی در ایران طی چند دهه اخیر، دولتمردان برای هرچه بهتر شدن عزاداری‌های غیر دولتی و ندادن بهانه به دست معاندان و دشمنان دین، دست به دامان قانون شده و حتی با برخی از خرافه گرایی‌ها هم به شدت برخورد می‌کنند، اما علم کشی از این قاعده مستثنی شده و هنوز قانون روی این حرکت خط بطلان نکشیده است.
نوشین فتحی، کار‌شناس حقوقی و وکیل دادگستری در این زمینه به خبرنگار ما گفت: اکنون پرونده‌های نزاع و حتی نزاع‌های منجر به قتل متعددی در دستگاه قضایی کشور وجود دارد که منشا بسیاری از آن‌ها علم و علم کشی در هیئت‌های مذهبی بوده است.

وی افزود: برخی از جوانان به منظور به رخ کشیدن توان بدنی خود در جلوی هیئت‌های مذهبی زیر علم می‌روند و این قدرت نمایی تبعاتی دارد که می‌تواند باعث بروز نزاع گردد.
فتحی با بیان مصادیقی از این موضوع خاطرنشان کرد: بر اساس تطبیق قانون با برخی از شعائر و مراسم دینی و فتوای بسیاری از بزرگان و مراجع تقلید جهان تشیع، بلند کردن علم و علامت در جلوی هیئت‌های عزاداری منع شرعی ندارد، اما اگر این اقدامات بدون شناخت اهداف اباعبدالله (ع) و مذهب والای تشیع باشد، تبعات بدی دارد که زمینه وقوع جرم را فراهم می‌سازد.

تاریخچه علم کشی در ایران

اما به راستی این علامت ماجرا ساز از کجا دارد وارد مراسم و شعائر دینی ایرانیان می‌شود؟ علامت‌هایی که تاریخچه اشان ارتباط چندانی با دین اسلام و حتی ایران باستان هم ندارد و با مکتب انسان ساز اسلام زیاد آشنا نیست، از دریچه کدام پنجره باز به خانه ایرانیان راه پیدا کرده که حالا به صاحبخانه‌ای تبدیل شده که قصد رفتن از این خانه را هم ندارد؟

بسیاری بر این عقیده هستند که علامت و علم و رواج شکل ظاهری و کنونی آن به دوران پس از صفویه باز می‌گردد، اماتاریخچه علامت در ایران با شکلی غیر از اینکه الان رایج و متداول است، به دوران ایران باستان و ایران پیش از اسلام باز می‌گردد. آن زمان که آپارتمان‌های بلند قامت شهری وجود خارجی نداشت، وقتی قرار بود یک مراسم آیینی در محله‌ای برگزار گردد، ایرانیان یک چوب نسبتا بلند را به تکه پارچه‌هایی می‌آراستند و آن را به طور عمودی در کنار دیواری قرار می‌دادند تا آن‌هایی که می‌خواهند در این مراسم شرکت کنند، گمراه نشوند.

بعد‌ها هم «آق قویونلو‌ها» و «قره قو یونلو‌ها» علامت عزاداری را شکل و شمایل دیگری بخشیدند و در عزاداری‌هایشان از آن استفاده کردند.
اما سریر پادشاهی نامور شدن وقتی بر سر علامت‌ها نشست که صفویان بر سر کار آمدند. علامت‌ها با اشکال ظاهری فعلی که مورد تایید علمای دین نبوده، اما با توجه به نیت پاک آن‌هایی که زیر این علامت‌ها می‌روند، آن را کامل رد نکرده و تنها به شکل ظاهری آن‌ها که شباهت زیادی به صلیب مسیحیان دارد ایراد گرفته‌اند.

عیسی توکل‌نژاد، مدرس دانشگاه و باستان‌شناس در این زمینه به خبرنگار ما گفت: عزاداری برای ابا عبدالله الحسین (ع) حتی در زمان صفویان هم ممنوع بود و بیشتر جنبه زیر زمینی و مخفیانه داشت، اما پس از روی کار آمدن شاه عباس دوم، وی به این نوع از عزاداری‌ها علاقه پیدا کرد تا جایی که تصمیم گرفت وزارت «روضه خوانی و تعزیه داری» راه اندازی نماید.
وی اضافه کرد: پس از راه انداری این وزارت خانه در دربار صفوی، عده‌ای از ایرانیان دربار راهی اروپای شرقی شدند تا درباره مراسم آیینی و تشریفات مذهبی آن دوران تحقیق کنند.

توکل‌نژاد اظهار کرد: برپایی مراسم عزاداری مسیح و حواریون همراه با علایم و شعائر دینی آنان مورد توجه گروه ایرانی قرار گرفت و باعث شد تا ظاهر عزاداری‌های آن زمان شباهت زیادی به عزاداری‌های مسیحیان داشته باشد و تنها محتوای آن با دین اسلام و اعتقادات ایرانیان هم خوان گردد.
توکل‌نژاد افزود: علمای زیادی از جمله امیر کبیر در دوران قاجار، و مراجع عظام تقلید معاصر از جمله آقا نوراله نجفی، آیت الله شوشتری، آیت الله طباطبائی، حاج آقا رحیم ارباب، امام خمینی (ره)، شهید مطهری و... تلاش فراوانی کردند برای بازگرداندن شعائر و مراسم اصیل ایرانی – اسلامی به عزاداری‌های حسینی.

اشکالی عجیب با فلسفه‌ای نا‌معلوم

حالا نه تنها ظاهر صلیب گونه این علامت‌ها مورد بحث است که استفاده از شکل و شمایل تندیس‌های منصوب روی علامت‌ها همراه با آسیبی که به افرادی که زیر آن می‌روند وارد می‌کند نیز مورد توجه بسیاری از صاحبنظران قرار گرفته است.
محمد علی جعفریان، آهنگر 75 ساله‌ای است که تاکنون حدود پنج یا شش علامت از سه تیغه تا هفت تیغه برای حسینیه‌ها، تکایا و یا هیئت‌های مذهبی شهر درست کرده است.
وی در گفتگو با خبرنگار ما گفت: علامت‌ها معمولا سه، پنج و یا هفت تیغه هستند، اما برخی هیئت‌ها برای چشم و هم چشمی تیغه‌های آن را تا 15 و یا حتی 17 عدد هم افزایش می‌دهند.
این آهنگر مسن تصریح کرد: طی چند سال گذشته رایج شده که اشعار و یا فراز‌هایی از زیارت عاشورا را روی تیغه علامت‌ها منقوش می‌کنند، اما در قدیم تصاویری از طاووس، کبوتر، طوطی، آهو، گوزن، شمعدان، اژد‌ها و... روی تیغه‌های علامت‌ها نقش می‌بست.



جعفریان آهنگر بدون آنکه دلیل واضحی برای این کار داشته باشد، بیان کرد: تیغه علامت‌ها حتما باید فرد باشد و هیچ علامتی تاکنون ساخته نشده که تعداد تیغه‌های آن زوج باشد.



حالا پس از گذشت سالیان فراوان از ساخت اولین علامت عزاداری و ارسال یکی از علامت‌های تاریخی ایران به موزه «تپ قاپو» ترکیه، هنوز مشخص نیست اژد‌ها که نماد چینی‌ها و یا ژاپنی‌ها است، شیر که علامت و نماد ایرانیان باستان و پیش از اسلام است، کبوتر، طوطی، آهو، گوزن و... به چه علت روی تیغه‌های علامت‌های عزاداری حسینی جا خوش کرده‌اند.
کد مطلب: 281990

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط اسماعیل اکبری 92/8/26:: 8:34 صبح     |     () نظر

زمان بارگزاری این صفحه: 5:01 AM UTC

داستان ازدواج حضرت قاسم در کربلا تحریف تاریخی است

داستان عروسی قاسم در صحرای کربلا تحریف تاریخی

در میان ارباب مقاتل و روضه‌خوانان، روز ششم محرم به نام مبارک دیگر یادگار امام حسن مجتبی(ع) یعنی حضرت قاسم(ع) مشهور است که به همراه برادر خود قربانی راه دین و حق و حقیقت در رکاب سرور و مولای خویش شدند.

ه بهانه این روز که به حضرت قاسم بن الحسن(ع) متوسل می‌شوند مختصری از شرح حال آن حضرت و نحوه شهادتش در کربلا را مرور می‌کنیم:

 

حضرت قاسم(ع) فرزند امام حسن مجتبی(ع) است و مادرش رَمله نام دارد. مرحوم شیخ مفید، سه نفر از فرزندان امام حسن(ع) را نام برده که در کربلا به شهادت رسیده‌اند که عبارتند از: قاسم، ابوبکر و عبدالله. و مرحوم محدث قمی از فرزند دیگری بنام عبیدالله نیز یاد کرده است که او نیز در کربلا شهید شد.

 

حضرت قاسم(ع) نوجوانی بود که هنوز به سن بلوغ نرسیده بود. او حدودا سه ساله بود که پدرش شهید شد و در مهد تربیت حسینی بزرگ شد و آن روح بلند و همت عالی در این جوان هاشمی اثری عمیق کرد و با این‌که در واقعه‌ی کربلا، نوجوانی کم سن و سال بود اما وقتی به میدان رفت بر خلاف انتظار لشکریان دشمن، چنان با شهامت و دلیرانه جنگید و بر قلب دشمن تاخت تا این‌که بر او حمله کرده و شهیدش کردند.

 

شهادت حضرت قاسم(ع) در سال 61 هجری قمری رخ داد و آن‌طور که سن آن حضرت را 13 سال نوشته‌اند، تاریخ ولادت ایشان را می‌توان اوایل سال 48 هجری قمری تخمین زد.

 

مرگ در راه حسین شیرین‌تر از عسل برای حضرت قاسم

 

شب عاشورا امام حسین (ع) بیعت خویش را از عهده یاران و اهل بیت خویش برداشتند و به آنان فرمودند: ” آگاه باشید، گمان می‏‌کنم فردا روز برخورد ما با این دشمنان است. آگاه باشید، نظرم این است که شما همگی با آزادی بروید. از ناحیه من عهدی بر گردن شما نیست. شما را تاریکی شب‏ از دید دشمن‏ می‏‌پوشاند، آن را مرکب خود قرار دهید و بروید

 

در برابر سخنان امام حسین(ع) اولین شخصی که عکس‌العمل نشان داد، حضرت عباس بن علی (ع) بود؛ که در برابر پیشنهاد امام حسین (ع) چنین گفت: «چرا این کار را بکنیم؟ آیا برای اینکه بعد از تو باقی بمانیم؟! خدا هرگز چنین روزی را نیاورد!»

 

سپس بقیه بنی‌هاشم و اصحاب امام حسین (ع) اعلام وفاداری کرده و با امام حسین (ع) بیعت کردند. در میان این مجاهدین، قاسم بن الحسن از همه کم سن‌تر بود. وی در پایان مجلس از امام حسین (ع) سوال کرد: «آیا فردا من نیز شهید خواهم شد؟» امام حسین (ع) در جواب وی فرمود: «مرگ در نظر تو چگونه است؟» قاسم پاسخ داد: «احلی من العسل؛ از عسل شیرین‌تر است.» جواب قاسم بن الحسن(ع) به سوال عموی بزرگوار خویش درباره مرگ بس شگرف و تامل برانگیز است؛ چرا که قاسم بن الحسن که نوجوانی بیش نیست باید چه جهان بینی و نگرشی نسبت به دنیا داشته باشد که مرگ در نگاه وی از عسل شیرین‌تر باشد؟

 

یادگار برادر؛ مرد روزهای سخت

 

در روز عاشورا با اصرار و الحاح زیاد از امام حسین (ع) اجازه میدان رفتن و جنگیدن را طلبید، اما خامس آل عبا به علت صغر سن اجازه میدان رفتن به حضرت قاسم نمی‌دادند. حضرت قاسم که شجاعت و دلاوری را از جد بزرگوار خویش حضرت حیدر کرار به ارث برده بود و فرزند امام حسن مجتبی (ع)، مرد روزهای سخت تاریخ بود، دست از اصرار برای شهادت در رکاب عمو برنداشت، اما امام حسین (ع) با توجه به تمام این پافشاری‌ها از سوی حضرت قاسم، پیشنهاد وی را نپذیرفت و اجازه میدان رفتن به وی را نداد. پس قاسم به دست و پای امام افتاد و التماس کرد تا بالاخره اجازه گرفت وبه سوی میدان جنگ شتافت.

 

 

نحوه حماسه‌آفرینی قاسم و شهادت ایشان

 

رجزهای حضرت قاسم (ع) نشان از معرفت و سطح درک و فهم وی داشت. با این‌که وی نوجوانی نابالغ است، اما در دانایی و شجاعت از بزرگمردان چیزی کم ندارد. ابومخنف به سندش از حمید بن مسلم (که خبرنگار لشکر عمر بن سعد است). روایت کرده که گفت: از میان همراهان حسین علیه السلام پسری که گویا پاره ماه بود به سوی ما بیرون آمد، و شمشیری در دست و پیراهن و جامه‌ای بر تن داشت. قاسم ابن الحسن جنگ نمایانی کرد و افرادی از لشکر عمر بن سعد ملعون را به دوزخ فرستاد و در نهایت به سبب شمشیری که بر فرق سرش خورد از اسب به پایین افتاد و عموی خود امام حسین (ع) را به کمک طلبید.

 

در مقاتل آمده است: «قاسم فریاد زد: ای عمو جان!» حسین علیه السلام مانند باز شکاری لشکر را شکافت، سپس همانند شیر خشمناک حمله افکند. حسین (ع) بالای سر آن پسر بچه ایستاده بود و او پای بر زمین می‌سایید (و جان می‌داد) و حسین (ع) فرمود: «دور باشند از رحمت خدا آنان که تو را کشتند، و از دشمنان اینان در روز قیامت، جدت (رسول خدا) می‌باشد»، سپس فرمود: «به خدا بر عمویت دشوار است که تو، او را به آواز بخوانی و او پاسخت ندهد یا پاسخت دهد، ولی به تو سودی ندهد، آوازی که به خدا ترساننده و ستمکارش بسیار و یار او اندک است»، سپس حسین (ع) او را بر سینه خود گرفته از خاک برداشت، پس او را بیاورد تا در کنار فرزندش علی بن الحسین و کشته‏های دیگر از خاندان خود بر زمین نهاد.

 

داستان عروسی قاسم در صحرای کربلا تحریف تاریخی

 

یکی از داستان‌هایی که درباره ایشان گاها توسط برخی مداحان و روضه خوانان بیان می‌شود مربوط به قصه دامادی جناب قاسم علیه السلام در کربلا و تزویج او با فاطمه بنت الحسین (ع) است که صحت ندارد چه آنکه در کتب معتبره به نظر نرسیده و به علاوه آنکه حضرت امام حسین علیه السلام را دو دختر بوده چنانکه در کتب معتبره ذکر شده، یکی سکینه که شیخ طبرسی فرمود: سیدالشهداء علیه السلام او را تزویج عبدالله کرده بود و پیش از آنکه زفاف حاصل شود عبدالله شهید شد. و دیگر فاطمه که زوجه حسن مثنی بوده که در کربلا حاضر بود.

 

برخی منابع:

 

منتهی‌الامال اثر حاج شیخ عبّاس قمی


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط اسماعیل اکبری 92/8/26:: 8:31 صبح     |     () نظر
یکشنبه 26 آبان 1392 ساعت 07:36

 

فرجام قاتلان اباعبدالله (ع) + جدول
افراد بسیاری در واقعه عاشورا به ایفای نقش در جبهه حق و باطل پرداختند. گروهی عاشقانه از حریم ولایت دفاع کردند و دسته دیگر، سرنوشتی ذلت‌بار را برای خود در دنیا و آخرت رقم زدند.

به گزارش پیشرفت پرس به نقل از فارس،  دهم محرم سال 61 هجری، حادثه‌ عظیم قیام عاشورا، شهادت حسین بن علی علیه‌السلام و هفتاد و دو تن از یاران باوفای ایشان رقم خورد. قیامی که حضرت اباعبدالله(ع) برای برپایی و اقامه دین مبین اسلام، همراه خانواده خویش، حج خود را نیمه‌تمام رها کرد و برای ادای رسالت مهمی به سوی کربلا حرکت کرد.

افراد بسیاری در واقعه عظیم عاشورا به ایفای نقش در جبهه حق و باطل پرداختند. آنهایی که دل در گروی محبوب حقیقی نهاده بودند، در یاری امام زمان خویش بر یکدیگر سبقت ‌گرفته، عاشقانه از حریم ولایت و حرمت فرزند رسول خدا(ص) دفاع و حمایت کردند.

اما گروهی که فریفته مال و مقام دنیوی شده بودند در جبهه مقابل حق، ایستادند و سرنوشتی ذلت‌بار را برای خود در دنیا و آخرت رقم زدند.

 
ردیف نام نقش وی در کربلا سرانجام و چگونگی مرگ
1 شمر بن ذی‌الجوشن نقش‌آفرین اصلی جنایات کربلا، صدور دستور یورش همه جانبه به امام حسین(ع) و یارانش دستگیری توسط مختار ثقفی، گردن زدن او و انداختن وی در روغن داغ
2 محمد بن اشعث بن قیس نقش‌آفرین و فراهم کننده حوادث روز عاشورا، فرمانده نیرویی بود که مسلم را دستگیر کردند روز عاشورا در پی نفرین امام حسین(ع) عقرب سیاهی او را نیش زد و با خواری تمام مُرد
3 عبیدالله بن زیاد در حادثه کربلا، همه جنایت‌ها به دستور مستقیم عبیدالله تحقق یافت و بعد از یزید بیشترین نقش را در فاجعه عاشورا داشت چکیدن قطره خونی از سر مبارک امام حسین(ع) بر ران او و باقی ماندن آن زخم تا آخر عمر، جسدش توسط ابراهیم بن مالک اشتر به آتش کشیده شد 
4 یزید بن معاویه چوب زدن بر دندان‌های مبارک امام حسین(ع) هنگام رقص و مستی به زمین خورد و مغزش متلاشی شد و صورتش همچون قیر، سیاه شد
5 سنان بن انس نقش مؤثری در کشتن  اباعبدالله الحسین(ع) داشت زبانش گرفت، عقلش زائل شد و با وضع ناگواری از دنیا رفت
6 عمر بن سعد مجرم شماره سوم فاجعه کربلا و فرماندهی عملیات کربلا را بر عهده داشت به دستور مختار ثقفی به قتل رسید و سرش از تن جدا شد
7 حرملة بن کاهل پرتاب تیر بر گلوی علی‌اصغر(ع) مختار ثقفی دستور داد تا بدنش را تیرباران کنند
8 حصین بن نُمیر فرمانده تیراندازان لشکر عمر بن سعد و تیراندازی به امام حسین(ع)  ابراهیم بن اشتر جسد او را سوزاند و سرش را برای مختار به کوفه فرستاد، سر او در مکه و مدینه آویزان ماند تا درس عبرتی برای دیگران باشد
9 مالک بن نُسیر کِندی فرود آوردن ضربه بر فرق مبارک سیدالشهدا(ع) قطع دستانش توسط همسرش و تا آخر عمر فقیر ماند
10 زرعه دامی از قاتلان امام(ع) هنگام مرگ از گرمای شکم و سردی پشتش صیحه می‌زد و می‌گفت به من آب دهید
11 عبدالله بن حَوزه تیراندازی به سوی لشکر اباعبدالله(ع) قطع پای راست او توسط مسلم بن عوسجه. اسب با حرکت تند سر او را به هر سنگ و کلوخی کوبید تا به دوزخ رفت  
12 شبث بن ربعی با شمشیر به صورت مبارک امام حسین(ع) زد ابراهیم بن مالک اشتر آنقدر ران‌هایش را برید تا مرد. سپس سرش را جدا کرد و جسدش را سوزاند
13 ابحر بن کعب برداشتن مقنعه حضرت زینب(س) و کشیدن گوشواره از گوش ایشان ابراهیم بن مالک اشتر، دست و پاهایش را قطع کرد، چشم‌هایش را از حدقه درآورد
14 شرحبیل از پشت بر صورت امام حسین(ع) زد مختار او را با آتش سوزاند
15 عمرو بن حجاج در روز عاشورا آب را بر روی اباعبدالله الحسین(ع) و یارانش بست، امام(ع) را خارج شده از دین نامید و از جمله حاملان سرهای شهداء به کوفه بود به نفرین امام حسین(ع) گرفتار و از شدت تشنگی در بیابان هلاک شد
16 احبش بن مرثد(اخنس) با اسب بر بدن مبارک امام حسین(ع) تاخت و عمامه حضرت را به غارت برد پس از واقعه عاشورا وقتی در صحنه جنگ ایستاده بود، تیری از کمان، رها و به قلبش اصابت کرد و مرد
17 عبدالله بن ابی حُصین آب را بر سیدالشهداء(ع) بست و با بی‌شرمی به امام گفت: ای حسین! به خدا سوگند، جرعه‌ای از آب نخواهی چشید تا از تشنگی بمیری به نفرین امام حسین(ع) مبتلا و به بیماری استسقاء گرفتار شد، هرچه آب می‌نوشید تشنگی‌اش برطرف نمی‌شد تا اینکه هلاک شد
18 بَجدل بن سُلیم انگشت مبارک امام(ع) را برای در آوردن انگشتر برید مختار او را دستگیر، دست و پاهایش را برید آنقدر در خون غلتید تا هلاک شد
19 اسحاق بن حَیوه حضرمی داوطلبانه بر پیکر امام حسین(ع) تاخت و پیراهن حضرت را به غارت برد با پوشیدن پیراهن اباعبدالله(ع) به مرض پیسی مبتلا شد و موهایش ریخت، توسط مختار دستگیر شد و دستور داد بر بدنش تاختند تا به هلاکت رسید

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط اسماعیل اکبری 92/8/26:: 8:3 صبح     |     () نظر
 
صفات شیعه در کلام اهل بیت علیهم السلام 1
بخش تعاملی الف-مهدی هادیان، 22 آبان 92
تاریخ انتشار : چهارشنبه 22 آبان 1392 ساعت 13:30
در ایام ماه محرم، همه جا سخن از اهمیت مسأله‌ی ولایت اهل بیت و محبت و مودت خاندان رسول خدا است. بی گمان شیعیان بر خود می‌بالند که پیرو پیامبر اکرم و خاندان پاک ایشان اند و چشم امید خود را به عنایت این برگزیدگان الهی دوخته‌اند. شیعیان را امید آن است که به عنایت موالیان و بر اثر نعمت محبت و ولایت نسبت به خاندان پیامبر، سرانجام رستگار شوند و در جوار رحمت و رضوان الهی جای گیرند.

این مسأله هرچند که در جایگاه خود بسیار پر اهمیت و ارزشمند است، اما باید دانست که شیعه‌ بودن مراتب و درجاتی دارد و یک شیعه می‌باید صفاتی را در خود پرورش دهد تا این نام، زیبنده‌ی او باشد. در واقع به صرف ادعا نمی‌توان خود را پیرو اهل بیت علیهم السلام دانست. بلکه برای این پیروی، باید نشانه‌های یک پیرو واقعی را در خود تقویت کرد. اهل بیت علیهم السلام نیز با عنایت به همین مسأله، صفات پیروان و شیعیان خود را در روایات متعددی بیان کرده‌اند. روایاتی که با اندک تأملی در آن‌ها، دشواری شیعه بودن، بیش از پیش بر انسان روشن می‌شود.

مرحوم ابن بابویه، در کتابی به نام «صفات الشیعه» به جمع آوری روایات این بحث پرداخته است. این دانشمند بزرگ شیعی، هفتاد و یک روایت را در این کتاب گردآوری کرده است. در ادامه به معرفی برخی از ویژگی‌های شیعه در روایات اهل بیت علیهم السلام از این کتاب خواهیم پرداخت. ذکر این نکته ضروری است که ترجمه‌ی روایات انتخاب شده از اثر ارزشمند جناب آقای توحیدی در ترجمه‌ی این کتاب است.

1. حب و بغض برای خداوند: یکی از صفات شیعه‌ی واقعی آن است که معیار دوستی و دشمنی‌اش اطاعت از خداوند است. با آنان که خدا دستور داده، به نیکی رفتار می‌کند و در برابر آنان با کرامت و مهربانی رفتار می‌کند و در مقابل، با آنان که با خدا یا ولی او سر جنگ دارند، به سختی برخورد می‌کند و از تکریم آنان خودداری می‌نماید. شیعه‌ی واقعی دوستان و همنشینان خود را از میان صالحان و پرهیزگاران بر می‌گزیند و از همنشینی با گناهکاران و مخالفان دین خدا پرهیز می‌کند. این ویژگی آن چنان پر اهمیت است که در روایات اهل بیت علیهم السلام در کتاب صفات الشیعه، بارها بدان پرداخته شده است. به عنوان یک نمونه از این روایات به این مورد توجه کنید. امام رضا علیه السلام فرمودند:
«هر کس به کسى که از ما بریده است بپیوندد، یا با کسى که به ما پیوسته است، قطع رابطه نماید، یا مدح و ستایش از کسى کند که بر ما عیب مى‏گیرد، یا گرامى بدارد کسى را که با ما مخالف است، از ما نیست و ما هم از او نیستیم.» (صفات الشیعه، روایت 10)

2. انجام واجبات و ترک محرمات: بی‌گمان انجام واجبات الهی و ترک محرمات، از مهم‌ترین ویژگی‌های شیعه‌ی واقعی است. کسی که خود را پیرو مکتب اهل بیت پیامبر می‌داند، باید بیش از هر کس دیگر، برای اجرای دستورات الهی تلاش کند و دامان خود را از گناهان پاک نگاه دارد. به عنوان نمونه‌ای از روایات، به این مورد توجه کنید. امام صادق علیه السلام فرمودند:
به خدا سوگند، شیعه على علیه السّلام نیست، مگر کسى که شکم و عورتش را از حرام نگه بدارد و اعمالش را براى [جلب رضایت‏] پروردگارش انجام دهد و به ثواب و پاداش او امیدوار باشد و از کیفرش بهراسد. (صفات الشیعه روایت 12)

3. تمسک به اهل بیت و معرفت آن بزرگواران: شیعه‌ی واقعی در زندگی روزمره‌ی خود، همواره ارتباط قلبی‌اش را با اهل بیت حفظ می‌کند. به آن بزرگواران متوسل و متمسک می‌شود و حاجات خود را از طریق ایشان برطرف می‌کند. امام صادق علیه السلام فرمودند: «دروغ مى‏گوید کسى که گمان مى‏کند از شیعیان ماست، در حالى که به غیر ما تمسّک مى‏جوید.»

4. ورع و تقوا: مؤمن همواره باید نسبت به سرنوشت خویش بیمناک باشد و یاد مرگ و قیامت، خوای آسوده را از چشمانش برباید. در بیان ویژگی‌های اصحاب خاص امیرمؤمنان علیه السلام، یکی از موارد همین حالت سیمای بیرونی آن مردان خدا است که از شدت هراس از سرنوشت خویش در روز قیامت، رنگ به رخسار نداشتند حتی حالت ضعف و زردی، بر چهره‌هایشان هویدا بود. مؤمن از ترس خداوند و عذاب او در روز قیامت، در سجاده‌ی عبادت با صدای بلند می‌گرید و هرگز اعمال خود را برای نجات خویش کافی نمی‌داند. در روایتی در کتاب صفات الشیعه به نقل از امام باقر علیه السلام چنین می‌خوانیم:
شیعیان على علیه السّلام چهره‏هایشان زرد رنگ، [بدنهایشان‏] لاغر و نحیف و لبهایشان خشکیده است. خشکى لبهایشان در اثر روزه دارى است. شکمهایشان به پشتشان چسبیده و رنگ رخسارشان زرد گشته و صورتهایشان دگرگون شده است. وقتى شب آنها را فرا مى‏گیرد، زمین را بستر خویش مى‏گیرند و پیشانى‏هایشان را بر آن مى‏نهند، در حالى که چشمهایشان گریان است و اشکهایشان فراوان. بسیار نماز مى‏خوانند و دعا مى‏کنند و کتاب خدا را زیاد تلاوت مى‏کنند، مردم شادمانند و آنها اندوهگینند. (صفات الشیعه روایت 19)

5. کثرت عبادت خداوند: همان حالت پیش‌گفته در بخش قبلی، باعث می‌شود که مؤمنان، از تمام فرصت‌های خود در جهت عبادت خداوند استفاده کنند. شیعه‌ی واقعی شبها را به عبادت و نماز می‌گذراند و روزها را روزه دار است. به همین جهت است که زمستان را بهار مؤمن دانسته اند. چرا که روزهایش کوتاه و برای روزه داری مناسب است و شبهای طولانی‌اش برای مؤمن، فرصتی گرانقدر در جهت نماز خواندن است. امیرالمؤمنین علیه السلام در ضمن روایت مفصلی فرمودند:
«همانا نفس مؤمن، به خودش مشغول است و مردم از او در آسایشند. هنگامى که شب، او را فرا مى‏گیرد، رویش را بر زمین مى‏ساید و براى خداى بزرگ سجده مى‏کند و با خالق خود، در باره رهایى‏اش از آتش جهنّم مناجات مى‏کند. پس [شما هم‏] این گونه باشید.» (صفات الشیعه، روایت 66)

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط اسماعیل اکبری 92/8/24:: 7:55 عصر     |     () نظر
تابلوی «عصر عاشورا» چگونه خلق شد؟
تاریخ انتشار : جمعه 24 آبان 1392 ساعت 16:36
محمود فرشچیان، نقاش و نگارگر، تابلوهای فراوانی در طول فعالیت هنری خود خلق کرده، اما تابلوی «عصر عاشورا» چه ویژگی‌هایی داشت که تبدیل به معروف‌ترین اثر این هنرمند شد؟

به گزارش ایسنا،«عصر عاشورا» یکی از ماندگارترین آثار محمود فرشچیان، نقاش و نگارگر ایرانی است. این تابلو معروف‌ترین تابلویی است که در رابطه با واقعه عاشورا به تصویر کشیده شده است. موضوع این تابلو بازگشت اسب بی‌سوار امام حسین (ع) به سوی خیمه‌گاه در عصر عاشوراست.

به اعتقاد بسیاری از کارشناسان هنری عناصر این تابلو به حدی ماهرانه و در ارتباط نزدیک با یکدیگر قرار گرفته‌اند که از آن اثری زیبا و تاثیرگذار ساخته‌اند. استفاده از رنگ‌های تیره در کنار حالت زنان و دخترکان عزادار و اسب امام‌حسین (ع) تصویری را ساخته که حزن و اندوه واقعه را به خوبی به مخاطب القا می‌کند.

خود محمود فرشچیان تابلوی «عصر عاشورا» را بهترین کاری می‌داند که تا به حال انجام داده است. او درباره‌ی خلق این اثر گفته است: «سه سال پیش از انقلاب، روز عاشورا، مادرم گفت: برو روضه گوش کن تا چند کلام حرف حساب بشنوی. گفتم: من حالا کاری دارم بعد خواهم رفت. رفتم اتاق، اما خودم ناراحت شدم. حال عجیبی به من دست داد، قلم را برداشتم و تابلوی «عصر عاشورا» را شروع کردم. قلم را که برداشتم همین تابلو شد که الان هست، بدون هیچ تغییری. الان که بعد از 30 سال به این تابلو نگاه می‌کنم، می‌بینم اگر می‌خواستم این کار را امروز بکشم، باز هم همین تابلو به وجود می‌آمد، بدون هیچ تغییری. یک چیزی دارد این تابلو که خود من هم گریه‌ام می‌گیرد ...»

او همچنین گفته است: «در میان آثارم علاقه‌ام بیشتر به آثاری است که مردمم آن را دوست داشته باشند. اما از میان آثارم تابلوی «عصر عاشورا» را بسیار دوست دارم و این به دلیل دلبستگی‌ام به حضرت اباعبدالله الحسین (ع) و واقعه روز عاشوراست که همیشه مرا تحت تاثیر قرار داده است. اگر بخواهم آن را بار دیگر نیز به تصویر بکشم به همین شکل آن را خواهم کشید.»

فرشچیان این تابلو را در سال 1369 به موزه آستان قدس رضوی اهدا کرد. فرشچیان آثار دیگری نیز درباره عاشورا و موضوعات تاریخی دیگر دارد، اما تابلوی «عصر عاشورا» به دلیل تاثیرگذاری خاص خود ماندگار شده است.

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط اسماعیل اکبری 92/8/24:: 7:53 عصر     |     () نظر
حضرت آیت الله اراکی رحمة الله علیه می فرمودند: شبی خواب امیرکبیر را دیدم؛ جایگاهی رفیع و متفاوت داشت
به گزارش ایران اکونومیست, وبلاگ حرف دل در ادامه نوشت:
پرسیدم چون شهیدی و مظلوم کشته شدی این مرتبت نصیبت گردید؟
با لبخند گفت: خیر
سوال کردم : چون چندین فرقه ی ضاله را نابود کردی؟
گفت : نه . . .
با تعجب پرسیدم : پس راز این مقام چیست؟
جواب داد : هدیه ی مولایم حسین علیه السلام است!
گفتم : چطور؟
با اشک گفت: آنگاه که رگ دو دستم را در حمام فین کاشان زدند، چون خون از بدنم می رفت، تشنگی بر من غلبه کرد. سر چرخاندم تا بگویم: قدری آبم بدهید، ناگهان با خود گفتم: میرزا تقی خان دو تا رگ بریدن، این همه تشنه ای! پس چه کشید، پسر فاطمه سلام الله علیها ؟ او که از سر تا به پایش زخم شمشیر و نیزه و تیر بود. از عطش امام حسین علیه السلام حیا کردم ، لب به آب خواستن باز نکردم و اشک در دیدگانم جمع شد ...
آن لحظه که صورتم بر خاک گذاشتند، امام حسین علیه السلام تشریف آوردند و فرمودند: به یاد تشنگی ما ادب کردی و اشک ریختی و آب ننوشیدی.
این هدیه ی ما در برزخ ؛ باشد تا در قیامت جبران کنیم...
قابل توجه دوستان عزیز امیر کبیر در صحن صغیر نز دیک ضریح امام حسین دفن شده

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط اسماعیل اکبری 92/8/24:: 7:45 عصر     |     () نظر
هفته‌نامه «حاشیه»، گزارشی از محله‌های بالاشهر تهران و هیأت‌هایی که نه تمام 10 شب اما در چند شب خاص نذری‌های جالبی می‌دهند، منتشر کرده است.
آفتاب: این گزارش در پی می‌آید: ظهر عاشورا، شام‌ غریبان و سوم امام سه‌ شبی هستند که یک هیأت در حوالی خیابان پاسداران نذری پخش می‌کند. اگر از اهالی این محل باشید حتما وصف نوع غذاهایی که در این شب پخش می‌شود را شنیده‌اید؛ غذاهای نا‌متعارف مثل میگوسوخاری و البته با کیفیت بالا. هیأتی که برای این سه‌ شب پول زیادی خرج می‌کند و گفته می‌شود علی دایی هم یکی از بانیان این هیأت است. البته وقتی این مسأله را با دختر بانی اصلی هیأت مطرح می‌کنیم، آن را نه تأیید می‌کند و نه تکذیب اما به دیگر سوالات ما پاسخ می‌دهد تا بدانیم چرا این هیأت این سبک نذری را انتخاب کرده و آیا در دیگر مناطق تهران هم نذری پخش می‌کند یا نه.

طبق گفته‌های او، از حدود 20 سال پیش این هیأت راه‌اندازی شده است. اوایل تمام 10 شب محرم نذری می‌دادند اما کم‌کم تبدیل به سه شب شد. چیزی که این هیأت را معروف کرده، نه غذاهای خاص که بیشتر به‌ دلیل مداحان مشهور و روضه‌خوان‌هایی است که به اینجا می‌آیند. همین دلیل هم باعث شده تا در قسمت مردانه از همه تهران و به‌خصوص شرق تهران پا به این هیأت بگذارند و معمولا هم چندین سال است که پای ثابت این هیأت شده‌اند. غذاهای این سه شب که یکی از ویژگی‌های اصلی هیأت خیابان پاسداران محسوب می‌شود از رستوران فارسی گرفته می‌شود و منوی روز رستوران مشخص می‌کند که نذری هر شب چه غذایی باشد. به همین دلیل، هم کیفیت غذا بالاست و هم نوع غذاهایی که توزیع می‌شود، متنوع است. میگو سوخاری، کباب چنجه و کباب برگ غذاهایی بودند که سال گذشته بین عزاداران پخش شد.

در کنار غذای اصلی یک بسته که شامل سالاد، ماست، زیتون، ژله یا کارامل و نوشابه است هم به عزاداران داده می‌شود. البته این هیأت در قسمت خانم‌ها تنها برای فامیل مراسم برگزار می‌کند اما قسمت مردانه عزاداری مفصل و کاملی دارد که ورود به آن برای عموم آزاد است.

بانیان این هیأت غیر‌ از سه‌ شب برنامه مفصلی که در خیابان‌های بالای شهر تهران برگزار می‌کنند، دو گاو هم در ظهر عاشورا در خیابان 15 خرداد قربانی می‌کنند و گوشت آن را بین نیازمندانی که از قبل شناسایی شده و البته اهالی همان محل هستند توزیع می‌کنند و این‌طور نیست که صرف نذری در خیابان‌های شمال شهر تهران باقی بماند.

گفته می‌شود بازیگران و افراد مشهور به این هیأت می‌آیند و اتفاقا همین مسأله یکی از دغدغه‌های اصلی بانیان هیأت است که مردم برای دیدن افراد مشهور پا به این هیأت نگذارند و صرف عزای امام‌ حسین (ع) دغدغه اصلی عزاداران باشد.

خود بانیان هیأت تجربه حضور در هیأت‌های مرکز شهر را داشته‌اند و تفاوتی بین هیأت خود و هیأت‌های دیگر قائل نمی‌شوند و معتقدند هر کسی در حد توان خود برای عزاداری امام‌ حسین (ع) کاری انجام می‌دهد و نباید با نوع غذا یا مداحانی که به یک هیأت می‌آیند، ارزش آن سنجیده شود.

پخش رانی بین دسته‌های سینه‌زنی

فکر چای‌ خوردن در خیابان‌های بالای شهر را از ذهنتان دور کنید. اینکه در بین دسته‌های سینه‌زنی شربت آبلیمو پخش شود یا به‌ دلیل سردی هوا شیرکاکائو نذری دهند لااقل مربوط به خیابان‌های معمولی شهر تهران است.

سال گذشته در شب عاشورا در میدان محسنی رانی توزیع می‌شد. البته این رانی به‌ همراه یک پکیج کامل از کیک و بسته‌های خوراکی دیگر در بین مردم پخش شد و به دست عزاداران امام‌ حسین (ع) رسید. به‌ هر حال مهم این است که عزاداران امام‌ حسین (ع) وقتی برای سینه‌زنی و علم‌کشی به خیابان‌ها می‌آیند، گلویی تازه کنند و پذیرایی شوند. اصلا هم مهم نیست که این پذیرایی با رانی‌های 1200 تومانی باشد یا شربت‌های معمولی.

صفی که برای گرفتن نذری بسته می‌شود

یک پرس چلوکباب با برنج ایرانی و گوشت راسته گوسفندی به‌ همراه یک پکیج همراه که شامل دسر و کارامل، نوشابه پپسی یا رانی، آدامس، ماست و سماق داده می‌شود، یکی از نذری‌های خیابان شهرآراست که بین 800 نفر توزیع می‌شود. البته 200 پرس هم برای فامیل در نظر گرفته می‌شود. برای این نذری ظهر تاسوعا، مردم خیابان‌های اطراف صف می‌کشند تا از این نذری خاص که خرج زیادی برای آن شده است، استفاده کنند. خرجی که برای یک ظهر تاسوعا با چنین کیفیتی می‌شود، ممکن است با پنج شب نذری یک غذای معمولی برابر باشد.

نیاوران و چنجه‌های ظهر عاشورا

در خیابان نیاوران هم هیأتی هست که ظهر عاشورا نذری می‌دهد. این نذری هم متفاوت است. هیأتی که غذاهایش را بین اهالی محل هم پخش می‌کند و به مردم کوچه و خیابان می‌دهد. یک پرس کباب چنجه نذر ظهر عاشورای این هیات است. جالب اینجاست که با وجود چنین نذرهایی کسی دم در خانه برای گرفتن غذا صف نمی‌ایستد و همسایه‌ها وقتی زنگ در خانه‌شان زده می‌شود، متوجه می‌شوند که باید غذای ظهر عاشورای خودشان را تحویل بگیرند.

از ما بهتران ...

آدم‌های مهم و به‌خصوص پولدار هم که همیشه مرکز توجه بوده‌اند. اینکه مثلا علی پروین در این شب‌ها کجا خرج می‌دهد و بانی چه هیأتی است یا علی دایی چه شب‌هایی و کجای تهران خرج می‌دهد، همواره جالب توجه بوده است. حالا در کنار این اسامی مشهور به‌ برخی اسم‌ها می‌رسیم که این روزها به‌ عنوان سوپرمیلیاردرهای ایران شناخته می‌شوند. علی انصاری، رئیس بانک آینده و رئیس شورای سیاستگذاری مبل ایران این روزها جزو پنج مرد پولدار ایران شناخته می‌شود. کسی که در تمام 10 شب محرم در مسجدی در خیابان ولیعصر (بالاتر از پارک‌وی) نذری می‌دهد. این مسجد را که خود انصاری‌ها ساخته‌اند، تنها مسجد اطراف خیابان ولیعصر است که به سبک مساجد مدینه ساخته شده و جلوه خاصی به این خیابان داده است. تمام 10 شب اول محرم، علی انصاری به‌ همراه برادرانش از عزاداران امام‌ حسین (ع) در این مسجد میزبانی می‌کند.

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط اسماعیل اکبری 92/8/24:: 7:18 عصر     |     () نظر

قبرستان وادی السلام

 مساحت قبرستان وادی السلام در شهر مقدس نجف، 1485 هکتار بوده و گفته می شود بیش از 5 میلیون قبر در آن وجود دارد.

wadi_al_salaam_01

 

wadi_al_salaam_02

 

wadi_al_salaam_04

wadi_al_salaam_05

wadi_al_salaam_06

wadi_al_salaam_07

wadi_al_salaam_08

wadi_al_salaam_12

wadi_al_salaam_09

wadi_al_salaam_13

wadi_al_salaam_10


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط اسماعیل اکبری 92/8/24:: 4:29 عصر     |     () نظر

عصر عاشورا

 

11 اتفاق باور نکردنی ومعجزه بعد از عاشورا
 
بعد از شهادت سالار شهیدان کربلا 11 اتفاق باورنکردنی رخ داده که در نوع خود معجزات شهادت امام حسین(ع) محسوب می شود.
  
جامعه خبری تحلیلی نیاوران نیوز:

معتبرترین کتابها، احادیث و روایات معجزاتی را از سالار شهیدان کربلا منعکس کرده اند تا حجت بر آنانیکه راه انکار را بر واقعه کربلا پیش گرفته اند به یقین تاریخی ترین حادثه عالم خلقت پی ببرند. معجزاتی که حتی در کتاب اهل سنت هم به آن اشاره شده است.

 

1. برخورد ستارگان آسمان با یکدیگر

عن عیسى بن الحارث الکندی می گوید: هنگامی حسین بن على (علیه السلام) را شهید کردند، تا هفت روز ، هر گاه که نماز عصر را می خواندیم می دیدیم آفتابی که بر دیوارهاى خانه ها می تابید به قدری قرمز بود که گویا چادر های سرخ است که بر آن  کشیده اند ، و می دیدیم که برخی از ستارگان همدیگر را می زدند (با یکدیگر برخورد می کردند).

 

منبع: تهذیب الکمال، المزی، ج 6، ص 432 – 433 و تاریخ الإسلام، الذهبی، ج 5 ، ص 15 و سیر أعلام النبلاء ، الذهبی ، ج 3 ، ص 312 و تاریخ مدینة دمشق ، ابن عساکر ، ج 14 ، ص 227 .

 

2 . آسمان خون گریه کرد

نضره ازدیه گوید: هنگامى که حسین بن علی (علیهما السّلام) شهید شدند، آسمان خون بارید و ما همچنان می دیدیم که تمام اشیاء  و اسباب ما مملو از خون است.

 

همچنین جعفر بن سلیمان، روایت کرده که خاله‏ ام، ام سالم، گفت: بعد از شهادت مولا حسین(ع) بارانی همانند خون بر دیوارها و خانه ها می بارید. به من خبر داند که همین باران خون، در خراسان، شام و کوفه نیز باریده است.

 

منبع: تهذیب الکمال ، المزی ، ج 6 ، ص 433 و سیر أعلام النبلاء ، الذهبی ، ج 3 ، ص 312 ، 313 و الثقات ، ابن حبان ، ج 5 ، ص 487 و تاریخ مدینة دمشق ، ابن عساکر ، ج 14 ، ص 227 – 228 .

 

3 . اشک ریختن آسمان

ابن سیرین گفت: آسمان برای هیچ کسی جز یحیی بن زکریا و حسین بن علی (علیهم السلام) گریه نکرده است.

 

منبع: سیر أعلام النبلاء ، الذهبی ، ج 3 ، ص 312 و تاریخ مدینة دمشق ، ابن عساکر ، ج 14 ، ص 225 – 226

 

4 . تاریک شدن دنیا

خلف بن خلیفه از پدرش نقل می کند که گفت : زمانی که امام حسین (علیه السلام) به شهادت رسید ، آن قدر آسمان تاریک شد که هنگام ظهر ستاره های آسمان ظاهر شدند ؛ تا جائی که ستاره  جوزا در عصر دیده شده و خاک سرخ از آسمان فرو ریخت.

 

منبع: تهذیب الکمال ، المزی ، ج 6 ، ص 431 – 432  و تهذیب التهذیب ، ابن حجر ، ج 2 ، ص 305 و تاریخ مدینة دمشق ، ابن عساکر ، ج 14 ، ص 226

 

علی بن مسهر از جده اش نقل می کند که می گفت: هنگامی که امام حسین به شهادت رسید من دختری نوجوان بودم، آسمان چند شبانه روز درنگ نمود که گویا لخته خون بود.

 

منبع: تهذیب الکمال ، المزی ، ج 6 ، ص 432 و تاریخ مدینة دمشق ، ابن عساکر ، ج 14 ، ص 226

 

5 . سرخ شدن آسمان

علی بن مدرک از پدر بزرگش اسود بن قیس نقل می کند که گفت: پهنه آسمان پس از شهادت امام حسین به مدت شش ماه سرخرنگ شده بود که ما آن را شبیه خون در آسمان مشاهده می کردیم، علی بن محمد مدائنی از وی سؤال کرد: چه نسبتی با اسود داری؟ گفت: او جد مادری من است گفت: به خدا سوگند که او راستگو و امانتداری بزرگ ومیهمان نواز بود.

 

منبع: تهذیب الکمال ، المزی ، ج 6 ، ص 432 و تاریخ الإسلام ، الذهبی ، ج 5 ، ص 15 و سیر أعلام النبلاء ، الذهبی ، ج 3 ، ص 312 و تاریخ مدینة دمشق ، ابن عساکر ، ج 14 ، ص 227 .

 

یزید بن ابی زیاد می گوید: من چهارده ساله بودم که حسین بن علی به شهادت رسید گیاه ورس در بین لشکر به خاکستر تبدیل شد و پهنه آسمان قرمز رنگ شد شتری را لشکریان ذبح کردند آتش از گوشتش زبانه می کشید.

 

منبع: تهذیب الکمال ، المزی ، ج 6 ، ص 434 – 435 و تهذیب التهذیب ، ابن حجر ، ج 2 ، ص 305 و سیر أعلام النبلاء ، الذهبی ، ج 3 ، ص 313 و تاریخ الإسلام ، الذهبی ، ج 5 ، ص 15 و تاریخ مدینة دمشق ، ابن عساکر ، ج 14 ، ص 230.

 

6 . دیوار دار الإماره خون گریه کرد

حدثنی أبو یحیى مهدی بن میمون می گوید: هنگامى که سر مبارک امام حسین علیه السلام را در برابر ابن زیاد نهادند، دیدم که از دیوارهاى دارالاماره خون جارى می ‏گشت‏.

 

منبع: تهذیب الکمال ، المزی ، ج 6 ، ص 433 – 434 و تاریخ مدینة دمشق ، ابن عساکر ، ج 14 ، ص 229 .

 

7 . گرفتن خورشید

هنگامى که امام حسین علیه السلام به شهادت رسید، خورشید گرفت و آن قدر تاریک شد که هنگام ظهر ستاره‏هاى آسمان ظاهر گردیدند . از این اتفاق چنین پنداشتم که قیامت برپا شده است!

 

منبع: تهذیب الکمال ، المزی ، ج 6 ، ص 433  و تاریخ مدینة دمشق ، ابن عساکر ، ج 14 ، ص 228 و تلخیص الحبیر ، ابن حجر ، ج 5 ، ص 84 و السنن الکبرى ، البیهقی ، ج 3 ، ص 337 .

 

8 . جاری شدن خون تازه از زیر سنگ ها

ابو بکر بیهقى از معروف روایت کرده که ولید بن عبد الملک از زهرى پرسید سنگ‏هاى بیت المقدس در روز کشته شدن حسین بن على چه حالتى به خود گرفتند ، زهرى‏ گفت : به من خبر دادند که در روز شهادت حسین بن علی هر سنگى را که از زمین بر می داشتند در زیر او خون تازه می دیدند.

 

منبع: تهذیب التهذیب، ابن حجر، ج 2 ، ص 305 و تهذیب الکمال، المزی ، ج 6 ، ص 434 و  سیر أعلام النبلاء، الذهبی ، ج 3 ، ص 314 و تاریخ الإسلام، الذهبی ، ج 5، ص 16 و تاریخ مدینة دمشق ، ابن عساکر ، ج 14 ، ص 229

 

از ام حیان نقل است که گفت: روز شهادت حسین اسمان سه شبانه روز تاریک شد وهر کس دست به زعفران می زد دستش می سوخت و زیر هر سنگی در بیت المقدس خون دیده می شد.

 

منبع: تهذیب الکمال، المزی ، ج 6، ص 434 و تاریخ مدینة دمشق ، ابن عساکر ، ج 14 ، ص 229

 

9 . خاکستر شدن گیاه ورس (اسپرک)

یزید بن ابی زیاد می گوید: من چهارده ساله بودم که حسین بن علی به شهادت رسید گیاه ورس در بین لشکر به خاکستر تبدیل شد .

 

منبع: تهذیب التهذیب ، ابن حجر ، ج 2 ، ص 305 و تهذیب الکمال ، المزی ، ج 6 ، ص 434 – 435 و سیر أعلام النبلاء ، الذهبی ، ج 3 ، ص 313 و تاریخ الإسلام ، الذهبی ، ج 5 ، ص 15 و تاریخ مدینة دمشق ، ابن عساکر ، ج 14 ، ص 230 .

 

ابن عیینه از مادر بزرگ پدری اش نقل می کند که گفت: هنگام شهادت حسین گیاه ورس را دیدم که تبدیل به خاکستر شد و در گوشتها آتش می دیدم.

 

ورس: همان اسپرک است که گیاهى است شبیه به کنجد با برگ هاى سبز رنگ که از رنگ آن براى رنگ کردن لباس ها استفاده می ‏شود و در یمن زیاد می ‏روید و لباس ورسى ، لباس سرخ رنگ را گویند .

 

10. تلخ شدن گوشت شتر غنیمت گرفته شده از امام

جمیل بن مره گوید: شترى از لشکرگاه حسین بن علی را در روز شهادت او غارت گرفتند ، و سپس او را نحر کرده و طبخ نمودند ، راوى گوید : گوشت او آن چنان تلخ شد که آنان نتوانستند از آن گوشت استفاده کنند.

 

منبع: تهذیب التهذیب ، ابن حجر ، ج 2 ، ص 306 و تهذیب الکمال ، المزی ، ج 6 ، ص 435 – 436 و تاریخ الإسلام ، الذهبی ، ج 5 ، ص 16 و تاریخ مدینة دمشق ، ابن عساکر ، ج 14 ، ص 231 .

 

11 . دیده شدن آتش درگوشت شتر غنیمت گرفته شده

از حمید طحان روایت شده است که در قبیله خزاعه بودم، از جمله چیزهائى که از امام حسین علیه السلام چپاول شده بود و به آن قبیله آورده بودند، یک شتر بود. مردم آن قبیله گفتند: این شتر را نحر کنیم و یا معامله نمائیم ؟ کسى که شتر را آورده بود گفت: می خواهم آن را نحر کنید.

 

منبع: وقال محمد بن عبد الله الحضرمی: حدثنا أحمد بن یحیى الصوفی، قال: حدثنا أبو غسان، قال: حدثنا، أبو نمیر عم الحسن ابن شعیب، عن أبی حمید الطحان، قال: کنت فی خزاعة فجاؤوا بشئ من ترکة الحسین فقیل لهم: ننحر أو نبیع فنقسم ؟ قالوا : انحروا ، قال : فجعل على جفنة فلما وضعت فارت نارا.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط اسماعیل اکبری 92/8/24:: 4:17 عصر     |     () نظر
<      1   2   3   4      >