سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و از سخنان آن حضرت است ، چون کسى از او پرسید : « رفتن ما به شام به قضا و قدر خدا بود ؟ » پس از گفتار دراز ، و این گزیده آن است : ] واى بر تو شاید قضاء لازم و قدر حتم را گمان کرده‏اى ، اگر چنین باشد پاداش و کیفر باطل بود ، و نوید و تهدید عاطل . خداى سبحان بندگان خود را امر فرمود و در آنچه بدان مأمورند داراى اختیارند ، و نهى نمود تا بترسند و دست باز دارند . آنچه تکلیف کرد آسان است نه دشوار و پاداش او بر کردار اندک ، بسیار . نافرمانیش نکنند از آنکه بر او چیرند ، و فرمانش نبرند از آن رو که ناگزیرند . پیامبران را به بازیچه نفرستاد ، و کتاب را براى بندگان بیهوده نازل نفرمود و آسمان‏ها و زمین و آنچه میان این دو است به باطل خلق ننمود . « این گمان کسانى است که کافر شدند . واى بر آنان که کافر شدند از آتش . » [نهج البلاغه]
کربلا

بعید نیست که پس از تو بازوهایم ناتوان شوند و چشمهایم نابینا و کمرم شکسته و خمیده شود

فاصله زمانی بین زمان به قتل رسیدن من و تو به کوتاهی صدا زدن تو از سوی من  وپاسخ بلی از جانب توست

این شمشیر توست که دشمنان را خوار و ذلیل نموده است و اگر تو نبودی کسی نمی توانست از آن شمشیر استفاده کند

ای برادرم مرگ فرزندانم را برایم آسان نمودی زیرا که زخم تو به مراتب از مرگ فرزندانم برایم سخت تر است

و این دقیقا شرح  آنیست که  بر سیدالشهدا (علیه السلام) بعد از فقدان برادرش رفته است .

شاعر دیگری بنام حاج محمد رضا ازری نیز با ابیات دیگری این حادثه دردناک را توصیف نموده است :

وهـوى علیـه مـا هنـالک قائلاً       الیوم بان عـن الیمیـن حسـامها

الیـوم سـار عـن الکتائب کبشها       الیوم بـان عـن الهـداة امـامها

الیـوم آل إلـى التفـرق جمعنـا       الیـوم حلّ عـن البنود نـظامها

الیوم نـامت أعیـن بـک لـم تنم       وتسهّـدت أخـرى فعـز منامها

اشقیق روحی هل تراک علمت ان       غـودرت وانثالت علیک لئـامها

قد خلت اطبقت السماء على الثرى       أو دکـدکت فـوق الربى أعلامها

لکـن أهـان الخطب عندی اننی       بک لاحق أمـراً قضـى علامهـا

یعنی :

به سویش روان شد و با خود می گفت امروز شمشیر از دستش دور شد

امروز شیر لشکر از لشکر دور شد و پیشوای هدایت شدگان از ایشان دور گردید

امروز جمع متحد ما متفرق شد و نظم ارتش ما در هم ریخت

امروز چشمانی که از هیبت تو میترسیدند و نمی خوابیدند به خواب فرورفتند و چشمانی که به اعتماد تو میخوابیدند بی خواب شدند

ای برادر عزیزم آیا میدانی که رفتن تو بواسطه هجومی شدید از سوی پلیدترین افراد قوم است

گوئیا آسمان  و بزرگان قوم همگی به زمین خواهند افتاد .

اما آنچه مرگت را برای من آسمان میکند کوتاهی زمان بین مرگ تو و مرگ من است آنچنان که علام الغیوب مقدر نموده است .

هر چه نویسندگان و شعرا تلاش کنند باز نمی توانند آنچنانکه باید حق مطلب را ادا کنند و آن مصائبی را که بر امام رفته است را توصیف کنند . راویان مقاتل روایت میکنند که امام هنگامیکه قصد بلند شدن از بالای سر برادرش را داشته ، پاهای مبارکش به شدت  ناتوان شده بودند .

امام با چشمانی اشکبار که صورتش را تر نموده بود به سمت خیام حرم روانه شد . در خیمه گاه دخترش سکینه به پیشوازش آمد و از وی سراغ عمویش عباس(علیه السلام) را گرفت : امام در اشکهایش غرق شد و با صدایی لرزان و منقطع سکینه را از شهادت عمویش مطلع نمود . صدای شیون و زاری سکینه در همه جا طنین انداز شد .

هنگامیکه شیر زن کربلا و نواده رسول خدا (صلى الله علیه واله وسلم) خبر شهادت برادرش که هیچ گونه لطف و محبتی را از وی دریغ ننموده بود شنید آثار مرگ در چهره اش نمایان شد .دست بر سینه داغدار خویش  نهاد و فریاد سر داد :

"ای وای برادرم ، ای وای عباسم ، وای بر پریشانی ما بعد از تو ای برادر و ...."

چه فاجعه ای

چه مصیبتی

زمین از شدت شیون و گریه ضجه زد . زنان اهل بیت بر سر و صورت زنان به این یقین رسیدند که بی حامی و پریشان شده اند.امام با ایشان در عزاداری همراهی نمود و چنین فرمود :

" وای بر پریشانی ما بعد از توی ای اباالفضل...."

بعد از فقدان برادر مهربان ، همراه و با وفای خویش ، امام حسین (علیه السلام) شدیدا احساس پریشانی و غربت  نمود . این مصیبت برای امام (علیه السلام) از تمام مصائبی که به او وارد شده بود سخت تر و سهمگین تر بود.

ای ماه بنی هاشم الوداع

ای روشنایی هر شب تار خدا نگهدار

ای مظهر وفا و همراهی خدا حافظ

سلام خدا برتو آنروزی که متولد شدی و آن روزیکه شهید شدی و آنروزی که برانگیخته خواهی شد

 

شفقنا (پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه از عتبه مقدسه عباسیه

 

www.shafaqna.com

 

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط اسماعیل اکبری 93/3/12:: 11:14 عصر     |     () نظر