سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرگاه کسی را دیدید که به وی زهد دردنیا و کم گویی عطا شده، بدو نزدیک شوید که حکمت القامی کند . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
کربلا
یکشنبه 21 مهر 1392 ساعت 07:48
امام باقر(ع) فرمود: چنانچه در بیابان غذا خوردی، اضافه‌های آن را جمع نکن و آن‌ها را در گوشه‌ای رها کن! ولی اگر در منزل غذا خوردی، آنچه را که اطراف سفره و یا اطراف ظرف غذا می‌ریزد، تمام آن را جمع کن و تناول کن!
چگونه فقر را از خانه خود دور کنیم+دستور امام باقر(ع)

عرش نیوز ؛
سرتاسر زندگی ائمه معصومین(ع) دارای حکمت‌ها و اندرزهایی برای محبان و شیعیان هست که می‌تواند چراغ راه هدایت و رستگاری آن‌ها باشد، به مناسبت سالروز شهادت پنجمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت باقر آل‌محمد(ص) 5 داستان از زندگانی حضرت(ع) در ادامه می‌آید:

* چگونه محل گنج مخفی افشا شد

مرحوم قطب‌الدین راوندی، ابن شهر آشوب و برخی دیگر از بزرگان نقل کرده‌اند که امام جعفر صادق(ع) فرمود: جوانی مؤمن نزد پدرم، حضرت باقرالعلوم(ع) آمد و اظهار داشت: من پدری فاسق و مخالف شما اهل بیت(ع) داشتم که هم اکنون به هلاکت رسیده است و چون او می‌دانست که من شیعه هستم، اموال خود را از من پنهان داشت، چنانچه ممکن است مرا در این مورد کمک کنید!

امام محمدباقر(ع) فرمود: آیا دوست داری پدرت را ببینی و آنچه می‌خواهی از او سؤال کنی؟ جوان پاسخ داد: آری! چون من بسیار فقیر هستم، بنابراین حضرت نامه‌ای نوشت و آن را مهر کرد و به آن جوان داد و فرمود: این نوشته را به قبرستان بقیع ببر؛ هنگامی که در وسط قبرستان قرار گرفتی، صدا بزن و بگو: یا دُرجان! آن گاه، شخصی حاضر می‌شود، نامه را به او تحویل می‌دهی تا به مطلوب و خواسته خود برسی، پس همین که جوان به قبرستان بقیع رفت و به دستور حضرت عمل کرد و نامه را تحویل داد، دُرجان گفت: دوست داری پدرت را ملاقات کنی ؟ جوان گفت: آری!

ناگاه دُرجان به سمت کوهی در نزدیکی مدینه رهسپار شد و چیزی نگذشت که دیدم به همراه مردی سیاه - که زنجیر بر گردن و زبانش آویزان بود - به سوی من آمدند. دُرجان گفت: ای جوان ! این پدر توست که حرارت آتش و عذاب الهی او را به چنین حالی در آورده است، بعد از آن، من از حال پدرم جویا شدم؟ پدرم مرا مخاطب قرار داد و اظهار داشت: ای پسرم! من از دوستداران بنی‌امیه و از علاقه‌مندان به آن‌ها بودم و چون تو از دوستان و پیروان اهل بیت بودی، دشمنت داشته و تو را از اموال خود محروم ساختم و به جهت همین کینه توزی‌ام نسبت به اهل بیت است که مرا در چنین حالت و عذاب دردناکی مشاهده می‌کنی و اکنون از عمل خویش بسیار پشیمان هستم، ولی سودی به حالم ندارد! سپس گفت: گنج را در فلان باغ زیر درخت زیتون مخفی کرده‌ام، آن را بردار و 50 هزار از سکه‌های آن را تحویل حضرت ابوجعفر(ع) بده و مابقی آن اموال از برای خودت باشد.

حضرت صادق(ع) افزود: هنگامی که آن جوان سکه‌ها را خدمت پدرم آورد، همه آن سکه‌ها را دریافت کرد و مقداری از آن‌ها را بابت بدهی قرض یک نفر تهیدست پرداخت کرد و باقیمانده‌اش را زمینی خرید - که فقیران و تهی دستان از آن استفاده کنند - و فرمود: میت به وسیله آن سودمند و شادمان خواهد شد.(1)

*بهترین دارو از منظر باقر آل‌محمد(ص)

محمّد بن مسلم در ضمن حدیثی حکایت می‌کند: روزی در مدینه بیمار بودم، امام محمدباقر(ع) توسط غلامش ظرفی که در آن شربتی مخصوص قرار داشت و در پارچه‌ای پیچیده بود، برایم فرستاد. وقتی غلام آن شربت را به من داد، گفت: مولا و سرورم فرموده است: باید برای درمان و علاج بیماری خود، آن را بنوشی، هنگامی که خواستم آن را بنوشم، متوجه شدم که آن شربت بسیار خوشبو و خنک است و چون شربت را نوشیدم، غلام گفت: مولایم فرموده است: پس از آنکه شربت را نوشیدی، حرکت کن و نزد ما بیا!

من در فکر فرو رفتم که چگونه به این سرعت خوب شدم؟! و این شربت چه دارویی بود؟ چون تا قبل از نوشیدن شربت قادر به حرکت و ایستادن نبودم، به هر حال حرکت کردم و به حضور امام(ع) شرفیاب شدم و دست و پیشانی مبارک آن حضرت را بوسیدم و چون گریه می‌کردم، حضرت فرمود: چرا گریه می‌کنی؟ عرض کردم: ای مولایم! بر غریبی و دوری مسافت خانه‌ام از شما و همچنین بر ناتوانی خویش گریه می‌کنم، از اینکه نمی‌توانم مرتب به خدمت شما برسم و کسب فیض کنم.

حضرت فرمود: و اما در رابطه با ناتوانی و ضعف جسمانیت، متوجه باش که اولیا و دوستان ما در این دنیا به انواع بلا و مصائب گرفتار می‌شوند و مؤمن در این دنیا هر کجا و در هر وضعیتی که باشد غریب خواهد بود تا آنکه به سرای باقی رحلت کند. اما اینکه گفتی در مسافت دوری هستی، پس به جای دیدار با ما، به زیارت قبر امام حسین(ع) برو و بدان آنچه را که در قلب خود داری و معتقد به آن باشی با همان محشور خواهی شد.

سپس حضرت فرمود: آن شربت را چگونه یافتی؟ عرض کردم: شهادت می‌دهم بر اینکه شما اهل بیت رحمت هستید، من قدرت و توان حرکت نداشتم، ولی به محض اینکه آن شربت را نوشیدم، ناراحتیم برطرف شد و خوب شدم، حضرت فرمود: آن شربت دارویی بر گرفته شده از تربت قبر مطهر امام حسین(ع) است، که اگر با اعتقاد و معرفت استفاده شود، شفا و درمان هر دردی خواهد بود.(2)

*ماجرای خودآرایی امام برای همسرش

یکی از راویان حدیث ، به نام حسن بصری - که شغلش تولید روغن زیتون بود - می‌گوید: روزی به همراه یکی از دوستانم - که از اهالی بصره بود - به محضر مبارک امام محمدباقر(ع) شرف حضور یافتیم و هنگامی که وارد شدیم، حضرت را در اتاقی مرتّب و مزیّن دیدیم که لباسی تمیز و زیبا پوشیده است و خود را خوشبو و معطّر گردانیده بود.

پس مسائلی چند از حضرت سؤال کردیم و جواب یکایک آن‌ها را شنیدیم، چون خواستیم از خدمت آن بزرگوار خارج شویم، فرمود: فردا نزد من بیایید و من اظهار داشتم: حتماً شرفیاب خواهیم شد. بنابر این فردای آن روز به همراه دوستم به محضر امام(ع) وارد شدیم و حضرت را در اتاقی دیگر مشاهده کردیم که روی حصیری نشسته است و پیراهنی ضخیم و خشن نیز بر تن مبارک دارد.

پس از آنکه در حضور ایشان نشستیم، روی مبارک خود را به سمت دوست من کرد و فرمود: ای برادر بصری! می‌خواهم موضوعی را برایت روشن سازم تا از حالت شگفت و تحیر در آیی، دیروز که بر من وارد شدید و مرا با آن تشکیلات دیدید، آن اتاق همسرم بود و تمام وسایل و امکانات آن، مال وی بود که او آن‌ها را برای من مرتب و مزین ساخته بود؛ و من نیز در قبال آن آراستگی و زینت، لباس زیبا پوشیده و خود را برای همسرم آراسته و معطر گردانیده بودم، زیرا همان طوری که مرد علاقه دارد همسرش خود را فقط برای او بیاراید، مرد نیز باید خود را برای همسر بیاراید تا مبادا به نوعی دلباخته دیگری شود.(3)

*چگونه فقر را از خانه خود دور کنیم

محمد بن ولید که یکی از دوستان و اصحاب امام محمدباقر(ع) است، حکایت می‌کند: روزی به قصد زیارت آن حضرت حرکت کردم، وقتی نزدیک منزل امام(ع) رسیدم، جمعیّت بسیاری را دیدم که برای زیارت آن حضرت آمده بودند، به همین جهت برگشتم و فردای آن روز دوباره برای دیدار آن حضرت به راه افتادم و چون تنها بودم دوست داشتم که رفیقی با خود می‌یافتم تا با یکدیگر به محضر شریف امام باقر(ع) شرفیاب می‌شدیم.

آن روز هوا بسیار گرم بود و من همچنان تنها حرکت می‌کردم، در بین راه خسته و تشنه و گرسنه شده بودم، مقداری آب که همراه داشتم آشامیدم و در گوشه‌ای نشستم، پس از لحظاتی، غلامی آمد و طبقی که در آن غذاهای متنوع وجود داشت، به همراه آفتابه‌ای برایم آورد. هنگامی که طبق غذا را جلوی من گذاشت، گفت: سرور و مولایم فرمود: پیش از غذا دست هایت را بشوی - و با نام خدا - غذایت را تناول کن.

پس چون مشغول خوردن غذا بودم، مولایم امام باقر(ع) تشریف آورد و من به احترام حضرت، از جای بر خاستم و ایستادم، حضرت فرمود: - سر سفره - حرکت نکن، بنشین و غذایت را میل کن. به همین جهت نشستم و غذایم را خوردم. پس از آن، غلام مشغول جمع‌آوری ریزه‌های غذا شد که اطراف ظرف غذا ریخته شده بود.

حضرت فرمود: چنانچه در بیابان غذا خوردی، اضافه‌های آن را جمع نکن و آن‌ها را در گوشه‌ای رها کن - تا مورد استفاده جانوران و حیوانات قرار گیرد - ولی اگر در منزل غذا خوردی، آنچه را که اطراف سفره و یا اطراف ظرف غذا می‌ریزد، تمام آن را جمع کن و تناول کن، چون که رضایت خداوند متعال در چنین کاری است و  سبب توسعه روزی و مانع از فقر و بیچارگی می‌شود و همچنین شفای هر دردی در آن ریزه‌های غذا خواهد بود.(4)

*زاییدن گرگ با وفا و درخواست جالب او از امام(ع)

مرحوم شیخ مفید به نقل از محمد بن مسلم - یکی از اصحاب امام باقر و امام صادق(ع)و  از راویان حدیث می‌گوید: روزی به همراه امام محمدباقر(ع) از شهر مدینه طیبه به سوی مکه معظمه حرکت کردیم؛ من سوار الاغ بودم و حضرت بر قاطری سوار بود.

در بین راه، ناگهان گرگی از بالای کوهی نمایان شد و کم کم جلو آمد تا نزدیک ما رسید و حضرت متوقف شد، گرگ نزدیک‌تر آمد و سپس دست‌های خود را بلند کرده و بر زین قاطر گذاشت و سر خود را تا نزدیک گوش امام باقر(ع) بلند کرد و حضرت نیز سر خود را فرود آورد.

گرگ لحظاتی در گوش حضرت سخنانی را مطرح و نجوا کرد، آن گاه امام(ع) گرگ را مخاطب قرار داد و فرمود: برو، مشکل تو را حل کردم، پس از آن، گرگ با سرعت بر گشت و از آنجا دور شد، من از مشاهده چنین صحنه‌ای در حیرت و تعجب قرار گرفته و به امام محمدباقر(ع) گفتم: یا بن رسول الله! چیز بسیار عجیبی را دیدم، جریان چه بود؟!

حضرت(ع) فرمود: گرگ به من گفت: ای پسر رسول خدا! جفت من در این کوه هست و باردار است و هم اکنون درد زاییدن بر او بسیار سخت شده است، از خداوند متعال بخواه تا زاییدن را بر آن آسان و ساده گرداند، همچنین از خدا درخواست کن تا نسل مرا بر هیچ یک از  دوستان و شیعیان تو مسلط نکند، در نهایت، من به آن گرگ گفتم: خواسته‌ات را انجام دادم و حاجتش برآورده شد.(5)

*پی‌نوشت‌ها:

1-مناقب ابن شهر آشوب،ج1،ص326؛الخرائج و الجرائح،ج2،ص597،ح9؛بحارالأنوار،ج46،ص267

2-بحارالأنوار،ج101،ص120؛الإختصاص شیخ مفید،ص52

3-بحارالأنوار،ج46،ص293،ح20؛کافى،ج6،ص448

4-مستدرک الوسایل،ج16،ص288،ح2

5-الإختصاص شیخ مفید،ص


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط اسماعیل اکبری 92/7/21:: 10:54 صبح     |     () نظر

چهل حدیث گهربار منتخب امام باقر علیه السلام

 baqer89

1- قالَ الاْ مامُ ابوجَعْفَر محمّد بنِ علیّ باقرُ العلومِ صَلواتُ اللّه وَ سَلامُهُ عَلَیْه :

إ ذا اءرَدْتَ اءنْ تَعْلَمَ اءنَّ فى کَ خَیْراً، فَانْظُرْ إ لى قَلْبِکَ فَإ نْ کانَ یُحِبُّ اءهْلَ طاعَةِ اللّهِ

وَ یُبْغِضُ اءهْلَ مَعْصِیَتِهِ فَفیکَ خَیْرٌ؛ وَاللّهُ یُحِبُّک ، وَ إ ذا کانَ یُبْغِضُ اءهْلَ طاعَةِ اللّهِ وَ

یُحِبّ اءهْلَ مَعْصِیَتِهِ فَلَیْسَ فیکَ خَیْرٌ؛ وَ اللّهُ یُبْغِضُکَ، وَالْمَرْءُ مَعَ مَنْ اءحَبَّ.(1)

ترجمه :
فرمود: اگر خواستى بدانى که در وجودت خیر و خوشبختى هست یا نه ، به درون خود دقّت کن اگر اهل عبادت و طاعت را دوست دارى و از اهل معصیت و گناه ناخوشایندى ، پس در وجودت خیر و سعادت وجود دارد؛ و خداوند تو را دوست مى دارد.
ولى چنانچه از اهل طاعت و عبادت ناخوشایند باشى و به اهل معصیت عشق و علاقه ورزیدى ، پس خیر و خوبى در تو نباشد؛ و خداوند تو را دشمن دارد.
و هر انسانى با هر کسى که به او عشق و علاقه دارد، با همان محشور مى گردد.

2 – قالَ علیه السلام : مَنْ کَفَّ عَنْ اءعْراضِ النّاسِ اءقالَهُ اللّهُ نَفْسَهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ، وَمَنْ

کَفَّ غَضَبَهُ عَنِ النّاسِ کَفَّ اللّهُ عَنْهُ غَضَبَهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ.(2)

ترجمه :
فرمود: هرکس دنبال هتک حرمت – ناموس و آبروى – دیگران نباشد، خداوند متعال او را در قیامت مورد عفو و بخشش قرار مى دهد؛ و هرکس غضب و خشم خود را از دیگران باز دارد، خداوند نیز خشم و غضب خود را در قیامت از او بر طرف مى سازد.

3 – قالَ علیه السلام : مَنْ ثَبَتَ عَلى وِلایَتِنا فِى غِیْبَةِ قائِمِنا، اءعْطاهُ اللّهُ عَزَّ وَ جَلَّ

اَجْرَ اءلْفِ شَهیدٍ مِنْ شُهَداءِ بَدْرٍ وَ حُنَیْنٍ.(3)

ترجمه :
فرمود: کسى که در زمان غیبت امام زمان (عجّل اللّه فرجه الشّریف ) بر ایمان و ولایت ما اهل بیت عصمت و طهارت پا برجا و ثابت بماند، خداوند متعال پاداش و ثواب هزار شهید از شهداى جنگ بدر و حنین به او عطا مى فرماید.

4 – قالَ علیه السلام : لَوْ أ نَّ الاْ مامَ رُفِعَ مِنَ الاْ رْضِ ساعَةً، لَماجَتْ بِاءهْلِها کَما

یَمُوجُ الْبَحْرُ بِاءهْلِهِ.(4)

ترجمه :
فرمود: اگر امام و حجّت خدا لحظه اى از روى زمین و از بین افراد جامعه برداشته شود، زمین اهل خود را در خود مى بلعد و فرو مى برد همان طورى که دریا چیزهاى خود را در خود متلاطم و آشفته مى سازد.

5 – قالَ علیه السلام : إ نَّ جَمیعَ دَوابِّ الاْ رْضِ لَتُصَلّى عَلى طالِبِ الْعِلْمِ حَتّى الْحیتانِ

فى الْبَحْرِ.(5)

ترجمه :
فرمود: به درستى که تمام موجودات و جانوراان زمین و بلکه ماهیان دریا براى تحصیل کنندگان علوم – اسلامى و معارف الهى – تحیّت و درود مى فرستند.

6 – قالَ علیه السلام : لَوْ اءُوتیتُ بِشابٍّ مِنْ شَبابِ الشّیعَةِ لا یَتَفَقَّهُ فِى الدّینِ، لَاءَوجَعْتُهُ.(6)

ترجمه :
فرمود: اگر جوانى از جوانان شیعه را نزد من بیاورند که به مسائل دین – و زندگى – آشنا نباشد، او را تنبیه و تأ دیب خواهم کرد (تا به دنبال تحصیل مسائل دین برود).

7- قالَ علیه السلام : مَنْ اءفْتَى النّاسَ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَ لا هُدىً، لَعَنَتْهُ مَلائِکَةُالرَّحْمَةِ و

مَلائِکَةُ الْعَذابِ، وَلَحِقَهُ وِزْرُ مَنْ عَمِلَ بِفَتْیاهُ.(7)

ترجمه :
فرمود: هرکس درباره مسائل دین فتوا و نظریه اى دهد که بدون علم و اطّلاع باشد، ملائکه رحمت و ملائکه عذاب او را لعن و نفرین مى کنند و گناه عمل کننده – اگر خلاف باشد – بر عهده گوینده است .

8 – قالَ علیه السلام : الصَّلاةُ عَمُودُالدّینِ، مَثَلُها کَمَثَلِ عَمُودِ الْفِسْطاطِ، إ ذا ثَبَتَ الْعَمُودُ

ثَبَتَ الاَْوْتادُ وَ الاَْطْناب ، وَ إ ذا مالَ الْعَمُودُ وَانْکَسَرَ لَمْ یَثْبُتْ وَ تَدٌ وَلاطَنَبٌ.(8)

ترجمه :
فرمود: نماز ستون دین است و مثالش همانند تیرک و ستون خیمه مى باشد که چنانچه محکم و استوار باشد میخ ‌ها و طناب هاى اطراف آن پا بر جا خواهد بود ولى اگر ستون سُست یا کج باشد میخ ‌ها و طنابهاى اطراف آن نمى تواند پا برجا باشد.

9 – قالَ علیه السلام : لا تَتَهاوَنْ بَصَلاتِکَ، فَإ نَّ النَّبیَّ صلّى اللّه علیه و آله و سلّم قالَ

عِنْدَ مَوْتِهِ: لَیْسَ مِنّى مَنِ اسْتَخَفَّ بِصَلاتِهِ، لَیْسَ مِنّى ، مَنْ شَرِبَ مُسْکِراً لایَرِدُ عَلَىّ

الْحَوْضَ، لا وَ اللّهِ.(9)
ترجمه :
فرمود: نسبت به نماز بى اعتنا مباش و آن را سبک و ناچیز مشمار، همانا که پیامبر خدا هنگام وفات خود فرمود:
هرکس نماز را سبک شمارد و یا مسکرات بنوشد از – امّت – من نیست و بر حوض کوثر وارد نخواهد شد.

10 – قالَ علیه السلام : بُنِیَ الاْ سْلامُ عَلى خَمْسَةِ اءشْیاءٍ: عَلَى الصَّلاةِ، وَ الزَّکاةِ، وَ

الْحَجِّ، وَ الصَّوْمِ، وَ الْوِلایَةِ، وَ لَمْ یُنادَ بِشَیْى ءٍ مِثْلَ ما نُودِىَ لِلْوِلایَةِ.(10)

ترجمه :
فرمود: دین مبین اسلام بر پنج پایه و اساس استوار است : نماز، زکات ، خمس ، حجّ، روزه ، ولایت اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام .
سپس افزود: آن مقدارى که نسبت به ولایت سفارش شده است نسبت به هیچ کدام تاءکید نگردیده است و ولایت اساس و محور تمام اعمال مى باشد.

11 – قالَ علیه السلام : مَنْ دَعَا اللّهَ بِنا اءفْلَحَ، وَ مَنْ دَعاهُ بِغَیْرِنا هَلَکَ وَ اسْتَهْلَکَ.(11)

ترجمه :
فرمود: هر که خداوند را به وسیله ما بخواند و ما را واسطه قرار دهد رستگار و موفّق خواهد شد.
و کسى که غیر از ما اهل بیت – عصمت و طهارت – را وسیله گرداند ناامید و هلاک خواهد گشت .

12 – قالَ علیه السلام : الاْ عْمالُ تُضاعَفُ یَوْمَ الْجُمُعَةِ، فَأ کْثِرُوا فیها مِنَ الصَّلاةِ

وَ الصَّدَقَةِ وَ الدُّعاءِ.(12)

ترجمه :
فرمود: پاداش اعمال – بد یا خوب – در روز جمعه دو برابر دیگر روزها است ، پس سعى نمائید در این روز نماز و صدقه و دعا بسیار انجام دهید.

13 – قالَ علیه السلام : مَنْ طَلَبَ الدُّنْیا اسْتِعْفافا عَنِ النّاسِ، وَ سَعْیا عَلى اءهْلِهِ،

وَ تَعَطُّفا عَلى جارِهِ، لَقَى اللّهَ عَزَّ وَجَلَّ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ وَجْهُهُ مِثْلُ الْقَمَرِ لَیْلَةَ الْبَدْرِ.(13)

ترجمه :
فرمود: هرکس دنیا را به جهت یکى از این سه حالت طلب کند: بى نیازى از مردم ، آسایش و رفاه خانواده و عائله اش ، کمک و رسیدگى به همسایه اش .
روز قیامت در حالتى محشور مى گردد و به ملاقات خداوند متعال نایل مى شود که صورتش همچون ماه شب چهارده ، نورانى است .

14 – قالَ علیه السلام : ثَلاثٌ لَمْ یَجْعَلِ اللّهُ لِاءحَدٍ فیهِنَّ رُخْضةً: اءداءُ الاْ مانَةِ

إ لَى الْبِرِّ وَ الْفاجِرِ، وَ الْوَفاءُ بِالْعَهْدِ لِلْبِّرِ وَ الْفاجِرِ، وَ بِرُّ الْوالِدَیْنِ بِرَّیْنِ کانا

اَوْ فاجِرَیْنِ.(14)

ترجمه :
فرمود: خداوند سبحان در سه چیز رخصت قرار نداده است :
امانت را سالم تحویل صاحبش دادن ، خواه آن که صاحبش آدم خوبى باشد یا فاجر.
وفاى به عهد نسبت به هر شخصى خوب باشد یا بد.
نیکى و احسان به پدر و مادر خوب باشند یا بد.

15 – قالَ علیه السلام : إ نَّ الْجَنَّةَ وَ الْحُورَ لَتَشْتاقُ إ لى مَنْ یَکْسَحُ الْمَسْجِدَ

، اَوْ یَاءخُذُ مِنْهُ الْقَذى .(15)

ترجمه :
فرمود: همانا بهشت و حورالعین در انتظار افرادى است که در نظافت و تمیز کردن مسجد سعى و تلاش نمایند.

16 – قالَ علیه السلام : إ نَّما یَبْتَلِى الْمُؤ مِنُ فِى الدُّنْیا عَلى قَدْرِ دینِهِ.(16)

ترجمه :
فرمود: همانا مؤ من در این دنیا هر مقدارى که دین و ایمان داشته باشد به همان اندازه مورد امتحان و آزمایش قرار مى گیرد.

17 – قالَ علیه السلام : لا یَکُونُ الْعَبْدُ عابِدا لِلّهِ حَقَّ عِبادَتِهِ حَتّى

یَنْقَطِعَ عَنِ الْخَلْقِ کُلِّهِمْ، فَحینَئِذٍ یَقُولُ: هذا خالِصٌ لى ، فَیَقْبَلُهُ بِکَرَمِهِ.(17)

ترجمه :
فرمود: کسى به بندگى و ستایش گر حقیقى در برابر خداوند نمى رسد مگر آن که از تمام افراد قطع امید کند و تنها امیدش خداى یکتا باشد.
در یک چنین حالتى خداوند گوید: این عمل خالصانه براى من است و آن را مورد قبول و عنایت خود قرار مى دهد.

18 – قالَ علیه السلام : اُقْسِمُ بِاللّهِ وَ هُوَ حَقُّ، مافَتَحَ رَجُلٌ عَلى نَفْسِهِ بابَ الْمَسْاءلَةِ إ

لاّ فَتَحَ اللّهُ عَلَیْهِ بابَ فَقْرٍ.(18)

ترجمه :
فرمود: سوگند به خدائى که بر حقّ است ، چنانچه شخصى در موردى ، تقاضاى خود را به یکى از هم نوعان خود بگوید و بدون توجّه به خداوند متعال درخواست کمک نماید، خداوند درى از درهاى فقر و تنگ دستى را بر او بگشاید.

19 – قالَ علیه السلام : مَنْ قَضى مُسْلِما حاجَتَهُ، قالَ اللّهُ عَزَّ وَ جَلَّ : ثَوابُکَ عَلَىَّ

وَلا اَرْضى لَکَ ثَوابا دُونَ الْجَنَّةِ.(19)

ترجمه :
فرمود: هرکس حاجتى را براى مسلمانى برآورده کند و گره از مشگلش بگشاید، خداوند متعال به او خطاب کند:
ثواب و پاداش تو بر عهده من خواهد بود و غیر از بهشت چیز دیگرى لایق تو نخواهد بود.

20 – قالَ علیه السلام : إ نَّ اللّهَ عَزَّ وَ جَلَّ اءَوْحى إ لى شُعَیْبٍ النَّبى صلى

الله علیه و آله : إ نّى مُعَذِّبٌ مِنْ قَوْمِکَ مِائَةَ اءلْفٍ ، اءرْبَعینَ اءلْفا مِنْ شِرارِ

هِمْ وَ سِتّینَ اءلْفا من خِیارِهِمْ. فقال : یارَبِّ هؤُلاءِ الاْ شْرار فَما بالُ الاْ خْیار

؟ فَاءوحىَ اللّهُ إ لَیْهِ: إ نَّهُمْ داهَنُوا اءهْلَ الْمَعاصى وَ لَمْ یَغْضِبُوا لِغَضَبى .(20)

ترجمه :
فرمود: همانا خداوند متعال ، براى حضرت شعیب علیه السلام وحى فرستاد: من از قوم تو یکصد هزار نفر را عذاب و هلاک مى نمایم که شصت هزار نفر ایشان ، اشرار و چهل هزار نفر دیگرشان از خوبان و عبادت کنندگان خواهند بود.
حضرت شعیب علیه السلام سؤ ال نمود: اشرار که مستحقّ عذاب هستند ولى خوبان را چرا عذاب مى نمائى ؟
خداوند وحى نمود: به جهت آن که این افراد، نسبت به گناهکاران بى تفاوت بوده و با ایشان سازش مى کردند.

21 – قالَ علیه السلام : مَنْ اءطْعَمَ مُؤْمِنا، اءطْعَمَهُ اللّهُ مِنْ ثِمارِ الْجَنَّةِ.(21)

ترجمه :
فرمود: هرکس مؤ منى را طعام دهد، خداوند از میوه هاى بهشتى روزى او گرداند.
22 – قالَ علیه السلام : مَنْ حَمَلَ اءخاهُ عَلى رَحْلِهِ بَعَثَهُ اللّهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ إ لىَ

الْمَوْقِفِ عَلى ناقَةِ مِنْ نُوْقِ الْجَنَّةِ یُباهى بِهِ الْمَلائِکَةَ.(22)
ترجمه :
فرمود: کسى که برادرش را (و هرکس که در مسیر راه بدون وسیله است ) سوار وسیله نقلیه خود کند – و حتّى الا مکان او را به مقصد برساند – خداوند متعال او را در قیامت سوار شترى از شترهاى بهشتى مى گرداند – که سریع او را به مقصد برساند و از شدائد و سختى هاى محشر در امان گردد -، و به بر ملائکه مباهات و افتخار مى کنند.

23 – قالَ علیه السلام : إ ذا دَخَلَ اءحَدُکُمْ عَلى اءخیهِ فى بَیْتِهِ، فَلْیَقَعُدْ حَیْثُ یَاءمُرُهُ

صاحِبُ الرَّحْلِ، فَإ نَّ صاحِبَ الْبَیْتِ اءعْرَفُ بِعَوْرة بَیْتِهِ مِنَ الدّاخِلِ عَلَیْهِ.(23)

ترجمه :
فرمود: هنگامى به منزل یکى از برادران و دوستانتان وارد شدید، هر کجا به شما گفت بنشینید، بپذیرید و همانجا بنشینید، چون که صاحب منزل بیش از دیگران به اءسرار منزل خود آشنا و آگاه است .

24 – قالَ علیه السلام : اَلْجَنَّةُ مُحَرَّمَةٌ عَلَى الْفَتّانینَ الْمشّائینَ بِالنَّمیمَةِ.(24)

ترجمه :
فرمود: بهشت – و نعمت هاى حیات بخش آن – براى اشخاص فتنه گر و سخن چینِ آشوب طلب ، حرام است .

25 – قالَ علیه السلام : إ نّا نَاءمُرُ صِبْیانَنا بِالصَّلاةِ إ ذا کانُوا بَنى خَمْسِ سِنین ،

فَمُرُوا صِبْیانَکُمْ إ ذا کانوا بَنى سَبْعِ سِنین .(25)

ترجمه :
فرمود: ما – اهل بیت عصمت و طهارت – کودکان خود را از دوران پنج سالگى به انجام نماز دستور مى دهیم ، ولى شما – دوستان و پیروان ما – فرزندان خود را از سنین هفت سالگى وادار به نماز نمائید.

26 – قالَ علیه السلام : مَنْ حَمَلَ جِنازَةً مِنْ اَرْبَع جَوانِبِها، غَفَرَ اللّهُ لَهُ اَرْبَعینَ کَبیرَةً.(26)

ترجمه :
فرمود: هرکس جنازه اى را تشییع نماید و چهار جانب تابوت را بر شانه خود حمل کند، خداوند چهل گناه از گناهانش ‍ را مى آمرزد.

27 – قالَ علیه السلام : خَفِ اللّهَ تَعالى لِقُدْرَتِهِ عَلَیْکَ، وَ اسْتَحِ مِنْهُ لِقُرْبِهِ مِنْکَ.(27)

ترجمه :
فرمود: بترس از قدرت بى منتهاى خداوند متعال که از – جهات مختلف – بر تو دارد، و از خداوند شرم و حیا کن – در انجام گناهان – به جهت آن که از هر چیزى به تو نزدیک تر است

28 – قالَ علیه السلام : الْحِکْمَةُ ضالَّةُ الْمُؤْمِنِ، فَحَیْثُ ماوَجَدَ اءحَدُکُمْ ضالَّتَهُ فَلْیَاءخُذْها.(28)

ترجمه :
فرمود: دانش و حکمت ، گمشده – ارزشمندى است براى – مؤ من که هر کجا و نزد هرکس یافت شود باید آن را دریافت نماید.

29 – قالَ علیه السلام : فِى الْمِلْحِ شِفاءٌ مِنْ سَبْعینَ داء، ثُمَّ قالَ: لَوْ یَعْلَمُ النّاسُ ما فِى

الْمِلْحِ ما تَداوَوا إ لاّ بِهِ.(29)

ترجمه :
فرمود: نمک شفابخش و درمان کننده هفتاد نوع مرض و درد خواهد بود و افزود چنانچه مردم خواصّ نمک مى شناختند به چیزى غیر از نمک مداوا و درمان نمى کردند.

30 – قالَ علیه السلام : إ نَّ الْمُؤ مِنَ إ ذا صافَحَ الْمُؤ مِنَ تَفَرَّقا مِنْ غَیْرِ ذَنْبٍ.(30)

ترجمه :
فرمود: همانا مؤ منى که با برادر مؤ منش دیدار و مصافحه نماید، گناهانشان ریخته مى شود و بدون گناه از یکدیگر جدا خواهند شد.

31 – قالَ علیه السلام : مَثَلُ الْحَریصِ عَلَى الدُّنْیا مَثَلُ ذَرْوَةِالْقَزِّ، کُلَّما ازْدادَتْ عَلى

نَفْسِها لَفّا کانَ اءبْعَدُ مِنَ الْخُرُوجِ حَتّى تَمُوتَ غَمّا.(31)

ترجمه :
فرمود: تمثیل افراد حریص به مال و زیورآلات دنیا همانند کرم ابریشمى است که هر چه اطراف خود بچرخد و بیشتر فعالیّت کند و تارهاى ابریشم را به دور خود بپیچد، خارج شدنش از بین آن تارها سخت تر گردد و چه بسا غیر ممکن مى شود تا جائى که چاره اى جز مرگ نداشته باشد.

32 – قالَ علیه السلام : إ نَّ الْمُؤْمِنَ اءخُ الْمُؤ مِنِ لا یَشْتِمُهُ، وَ لا یُحَرِّمُهُ، وَ لا یُسیى

ءُ بِهِ الظَّنَّ.(32)

ترجمه :
فرمود: مؤ من برادر مؤ من است ، باید او را دشنام ندهد، سرزنش و بدگوئى نکند، و او را از خوبیها محروم نگرداند، و به او بدگمان نباشد.

33 – قالَ علیه السلام : اَلْکَمالُ کُلُّ الْکَمالِ، التَّفَقُّهُ فِى الدّینِ، وَ الصَّبْرُ عَلَى النائِبَةِ،

وَ تَقْدیرُ الْمَعیشَةِ.(33)

ترجمه :
فرمود: تمام کمالات – معنوى و مادّى انسان – در فقاهت و شناخت دقیق و صحیح مسائل دین و معارف الهى است ؛ و صبر و شکیبائى در مقابل ناملایمات ، و نیز زندگى را با تدبّر و مدیریّت برنامه ریزى کردن مى باشد.

34 – قالَ علیه السلام : صِلِةُ الاْ رْحامِ تُزَکّی الاْ عْمالَ، وَ تُنْمِى الاْ مْوالَ، وَ تَدْفَعُ

الْبَلْوى ، وَ تُیَسِّرُ الْحِسابَ، وَ تُنْسِى ءُ فِى الاْ جَلِ.(34)

ترجمه :
صله رحم نمودن (پنج فایده دارد:) موجب تزکیه اعمال و عبادات مى شود، سبب رشد و برکت در اموال مى گردد، بلاها و گرفتارى ها را دفع و بر طرف مى نماید، حساب (قبر و قیامت ) را آسان مى گرداند و مرگ و اءجل (معلّق ) را تاءخیر مى اندازد.

35 – قالَ علیه السلام : فَضْلُ صَلاةِ الْجَماعَةِ عَلى صَلاةِ الرَّجُلِ فَرْدا خَمْساً وَ

عِشْرینَ دَرَجَةً فِى الْجَنَّةِ.(35)

ترجمه :
فرمود: فضیلت و برترى نماز جماعت بر نماز فرادا و تنها، بیست و پنج درجه از مقامات بهشتى است .

36 – قالَ علیه السلام : وَ اءمَّا الْمُنْجِیات : فَخَوْفُ اللّهِ فِى السِّرَ وَ الْعَلانِیَةِ، وَ

الْقَصْدُ فِى الْغِنى وَ الْفَقْرِ، وَ کَلِمَةُ الْعَدْلِ فِى الرِّضا وَ السّخَطِ.(36)

ترجمه :
فرمود: از اسباب نجات ، ترس از خدا در خفاء و آشکارا است ، رعایت اقتصاد و صرفه جوئى در تمام حالات بى نیازى و نیازمندى ، نیز رعایت انصاف و گفتن سخن حقّ و عدالت در همه حالت هاى خوشى و ناراحتى .

37 – قالَ علیه السلام : لا تَنالُ وِلایَتُنا إ لاّ بِالْعَمَلِ وَ الْوَرَعِ.(37)

ترجمه :
فرمود: ولایت و شفاعت ما شامل نمى شود مگر افرادى را که داراى عمل – صالح – و نیز پرهیز از گناه داشته باشند.

38 – قالَ علیه السلام : إ نَّ اءعْمالَ الْعِبادِ تُعْرَضُ عَلى نَبیِّکُمْ کُلَّ عَشیَّةِ

خَمیسٍ، فَلْیَسْتَحِ اءحَدُکُمْ اءنْ یُعْرِضَ عَلى نَبیِّهِ الْعَمَلَ الْقَبیح .(38)

ترجمه :
فرمود: همانا تمام کارها و حرکات بندگان در هر شب جمعه بر پیغمبر اسلام عرضه مى گردد، پس حیاء کنید از این که عمل زشت شما را نزد پیغمبرتان ارائه دهند.

39 – قالَ علیه السلام : مَنْ عَلَّمَ بابَ هُدىً فَلَهُ مِثْلُ اءجْرِ مَنْ عَمِلَ بِهِ،

وَلایَنْقُصُ اُولئِکَ مِنْ اءجُورِهِمْ.(39)

ترجمه :
فرمود: هرکس راه هدایت و سعادتى را بگشاید و یا به دیگران تعلیم دهد، اجر و پاداش او همانند کسى است که به آن کار خیر عمل کرده باشد بدون آن که از پاداش عمل کنندگان کسر شود.

40 – قالَ علیه السلام : اَرْبَعٌ مِنْ کُنُوزِالْبِرِّ: کِتْمانُ الْحاجَةِ، وَ کِتْمانُ الصَّدَقَةِ، وَ کِتْمانُ الْوَجَعِ، وَ

کِتْمانُ الْمُصیبَةِ.(40)

ترجمه :
فرمود: چهار حالت از کنزهاى نیک و پسندیده است : پوشاندن نیاز و حاجت خود را از دیگران ، دادن صدقه و کمک به افراد به طور مخفیانه و محرمانه ، دردها و مشکلات و ناراحتى ها را تحمّل کردن و هنگام مصیبت و حوادث ، جزع و داد و فریاد نکردن .
———————————-
1 – اصول کافى : ج 2، ص 103، ح 11، وسائل الشّیعة : ج 16، ص 183، ح 1?
2 – کتاب الزّهد: ص 1، ح 9?
3 – إ ثبات الهداة : ج 3، ص 467?
4 – اصول کافى : ج 1، ص 179، ح 12?
5 – بحارالا نوار: ج 1، ص 137، ح 31?
6 – محاسن برقى : ج 1، ص 228?
7 – اصول کافى : ج 1، ص 42، ح 3، و مستدرک الوسائل : ج 17، ص 244?
8 – وسائل الشیعه : ج 4، ص 27، ح 4424?
9 – وسائل الشّیعة : ج 4، ص 23، ح 4413?
10 – وسائل الشّیعة : ج 1، ص 18، ح 10?
11 – اءمالى شیخ طوسى : ج 1، ص 175?
12 – مستدرک الوسائل : ج 6، ص 64، ح 15?
13 – وسائل الشّیعة : ج 17، ص 21، ح 5?
14 – وسائل الشّیعه : ج 21، ص 490، ح 3?
15 – مستدرک الوسائل : ج 3، ص 385?
16 – تنبیه الخواطر، معروف به مجموعة ورّام : ص 523، بحارالا نوار: ج 67، ص 210، ح 12، به نقل از کافى .
17 – تنبیه الخواطر، معروف به مجموعة ورّام : ص 427، بحارالا نوار: ج 70، ص 111، ح 14 .
18 – عدّة الداعى : ص 99، س 15?
19 – مستدرک الوسائل : ج 12، ص 402، ح 6?
20 – الجواهرالسنّیة : ص 28، بحارالا نوار: ج 12، ص 386، ح 12، به نقل از کافى .
21 – محاسن برقى : ص 393، ح 4?
22 – بحارالانوار: ج 7، ص 303، ح 61?
23 – وسائل الشّیعة : ج 5، ص 322?
24 – تنبیه الخواطر، معروف به مجموعة ورّام : ص 528?
25 – وسائل الشّیعه : ج 4، ص 31، ح 4434?
26 – وسائل الشّیعة : ج 3، ص 3، ح 153?
27 – بحارالا نوار: ج 68 ص 336، ح 22?
28 – تنبیه الخواطر، معروف به مجموعة ورّام : ص 468?
29 – تنبیه الخواطر، معروف به مجموعة ورّام : ص 468?
30 – خصال صدوق : ج 1، ص 13?
31 – وسائل الشّیعة : ج 11، ص 318?
32 – تحف العقول : ص 221، بحارالا نوار: ج 78، ص 176، ح 5?
33 – تحف العقول : ص 213، بحارالا نوار: ج 78، ص 172، ح 5?
34 – تحف العقول : ص 218، بحارالا نوار: ج 74، ص 111، ح 71?
35 – وسائل الشّیعة : ج 17، ص 37?
36 – وسائل الشّیعة : ج 11، ص 174، ح 12?
37 – وسائل الشّیعه : ج 11، ص 196?
38 – وسائل الشّیعة : ج 11، ص 391?
39 – وسائل الشّیعة : ج 1، ص 436?
40 – تحف العقول : ص 215?

فرآوری و تنظیم مطلب  : سایت رهبران شیعه


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط اسماعیل اکبری 92/7/21:: 9:47 صبح     |     () نظر
آئین سنتی مذهبی قالیشویان فین کاشان صبح جمعه با حضور عاشقان اهل بیت عصمت و طهارت(ع) برگزار شد.این مراسم تنها آیین مذهبی اسلامی است که به تقویم خورشیدی برپا می‌شود. در این مراسم شرکت‌کنندگان که از فین برای برگزاری این مراسم آمده‌اند در حالی که چوب‌هایی به دست دارند، قالی‌ای را به نماد شستن خون علی‌بن محمدباقر(ع) در چشمه می‌شویند. این مراسم در فهرست میراث معنوی کشور ثبت شده‌است و در دسامبر 2012 در فهرست میراث فرهنگی و معنوی یونسکو به ثبت رسید.









کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط اسماعیل اکبری 92/7/16:: 7:42 عصر     |     () نظر
امام محمد تقی(ع) در آخر ذیقعده سال 220 هجری در 25 سالگی به فرمان معتصم عباسی به شهادت رسید و پیکر مطهر آن حضرت در قبرستان قریش در شهر کاظمین به خاک سپرده شد.











کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط اسماعیل اکبری 92/7/16:: 7:39 عصر     |     () نظر

hajarasvad.jpg

آیا امام حسین حج خود را نیمه تمام گذاشت؟! PDF چاپ نامه الکترونیک
پنجشنبه 11 آبان 1391 ساعت 17:19

عصر شیعه ـ آیا واقعا امام حسین حج خود را نیمه تمام گذاشت؟!

امام علیه السلام در مقام انجام دادن اعمال حج نبوده است تا بخواهد برای سفر به کربلا حج خود را کنار بگذارد و نیمه تمام آنرا رها کند ضمن اینکه هیچ کس مجاز نیست عمل حج را نیمه تمام رها کند و اگر کسی احرام ببندد بر او واجب است تا پایان کار اعمال را انجام دهد.

به جمله زیر دقت کنید:
"امام حسین علیه السلام حجًش را نیمه تمام گذاشت وبه جای کوچ به سرزمین عرفات عازم کربلا شد”
بارها این جمله را از مداحان و منبری ها شنیده ایم گاهی هم گفته میشود امام حسین (ع) ازعرفات راهی کربلا شد ، برخی هم که بی دقتی بیشتری دارند امام (ع) را از منا راهی کربلا کرده اند.
انگیزه گویندگان این سخن بیان اهمیت قیام امام (ع) و ایجاد رقت قلب در مستمعین است تا بتوانند اشک آنان را در بیاورند.
متاسفانه این سخن از تهمتهای ناروائی است که عده ای برای رونق کار خودشان به امام حسین (ع) می زنند . برای وضوح مطلب ابتدا به نقل دو فرع فقهی و یک مطلب تاریخی می پردازم :

1- حج تمتع متشکل از دو عملِ عمره و حج است وعمره آن باید در ماههای حج که عبارتند از شوَال ، ذی قعده و ذی حجًه انجام شود و زمان حج تمتع مشخص و از نهم ذی حجه است.
2- عمره در سایر ماههای سال عمره ی مفرده نامیده میشود و نمیتوان با آن حج انجام داد.
3- امام حسین (ع) در اواخر ماه رجب سال 60 هجری قمری از مدینه حرکت وچون ورود به مکًه بدون احرام مشروع نیست اوایل ماه شعبان همان سال بعد از حدود پنج روز راه پیمائی به مکًه رسید وهنگام ورود به مکه عمره مفرده انجام داد.

اکنون به بیان چند نکته که بطلانِ سخن مداحان ومنبری ها را روشن میکند می پردازم .
الف- با توجه به اینکه سفر امام (ع) در ماههای حج نبوده است همانطور که بیان گردید بدون تردید هنگام ورود به مکًه که در ماه شعبان بوده است امام(ع) عمره مفرده انجام داده و به اتفاق فقهاء با عمره مفرده نمی توان حج گذارد.
ب- در هیج جای تاریخ ثبت نشده است که در ماههای حج امام مجددا به جحفه یا سایر مواقیت رفته و با بستن احرام ، عمره تمتع انجام داده است ویا اینکه امام برای حج احرام بسته و آنرا به عمره تبدیل کرده است و اساسا دلیلی هم برای این کار وجود نداشته چون تفاوت انجام مناسک حج با عمره مفرده 4 روز است و این مدت چنان تاثیری نداشته است که امام بخواهد حج را تبدیل به عمره نماید و هرچه سریعتر به سوی کربلا برود.

ج- با توجه به دعوت جمع کثیری از مردم کوفه از امام (ع) برای سفر به این منطقه و پذیرفتن امامت و رهبری مسلمانان ، امام تصمیم به اجابت تقاضای آنان گرفت ولی برای اطمینان از این دعوت و بررسی صحت و سقم آن پسر عموی خود مسلم بن عقیل را به کوفه فرستاد و او نیز طی پیامی دعوت مردم را تأیید و از امام خواست هرچه زودتر به کوفه برود بنابراین قبل از فرارسیدن موسم حج امام تصمیم به خروج از مکه و قصد سفر به عراق داشته است واین مطلب در وصیت امام به برادرش محمد حنفیه هنگام خروج از مدینه نیز دیده میشود بخشی از وصیً امام (ع) به شرح زیر است:
من برای تفریج ، تفرًج ،استکبار ،فساد و ظلم خارج نمیشوم بلکه برای اصلاح امتً جدم خارج میشوم و تصمیم دارم امر به معروف ونهی از منکر کنم و سیره جدم رسول الله (ص) و پدرم علی (ع) را احیاء کنم

د- علت خروج امام (ع) از مکًه در هشتم ذی حجًه این بود که نامه مسلم درآن ایًام به امام رسید از طرفی در همین زمان عده زیادی برای انجام مناسک حج به مکّه آمده بودند و بهترین زمان برای آغاز این سفرمهم و سرنوشت ساز هشتم ذی حجه بود تا اطلاع رسانی صحیح از اهداف این سفر صورت گیرد لذا امام روز هفتم ذی حجه با خطبه ای غرًا آغاز سفر و هدف مهم آنرا به اطلاع مردم رسانید و روز هشتم ذی حجه از مکه خارج شد بخشی از خطبه امام (ع) به شرح زیر بود:
مرگ برای فرزندان آدم همانند گردن بند بر گردن دختران جوان است ، اشتیاق من برای دیدار پدر وجدًم و رفتگان خاندان همانند اشتیاق یعقوب برای دیدار یوسف است گویا می بینیم در جائی که برای کشتنم مقرر شده گرگها بند بند مرا از هم جدا میکنند وفرار از ان نیست و بر بلاهای او صابریم و او اجر ما را کامل خواهد کرد پس کسی که حاضر است ایثار کند وجانش را در این راه بدهد و با ما بیاید بداند که من فردا حرکت میکنم ان شاء الله .

ه- اهمیت قیام امام (ع) درهدف آن است که در کلمات امام بخوبی به آن اشاره شده و زمان حرکت میتوانند آنرا برجسته نماید و مردم را به تفکر وا دارد و جای خالی ایشان در سرزمینهای عرفات و منا میتواند مردم را به اندوه فرو برد و این پرسش را در ذهن آنان ایجاد کند که چرا اقدام به این سفر کرد بنا بر این زمان سفر در استفاده مطلوب برای بیان هدف آن مفید است وبه قدر کافی این مطلب روشن هست تا نیاز به اضافه کردن پیرایه هائی که نه تنها مفید نیست بلکه پرسشهای نا صحیحی در ذهن مردم ایجاد میکند نباشد.

نتیجه گیری
از آنچه گذشت روشن میشود که امام علیه السلام درمقام انجام دادن اعمال حج نبوده است تا بخواهد برای سفر به کربلا حج خود را کنار بگذارد و نیمه تمام آنرا رها کند ضمن اینکه هیچ کس مجاز نیست عمل حج را نیمه تمام رها کند و اگر کسی احرام ببندد بر او واجب است تا پایان کار اعمال را انجام دهد و تنها در موارد خاصی هست که میشود حج را تبدیل به عمره کرد که در مورد امام حسین سالبه به انتفاء موضوع است و برای بیان اهمیت قیام امام حسین(ع) نیاز به دروغ پردازی نیست بلکه بیان حقیت همیشه با وجدان های پاک سازگار تر است و اگر واقعیات قیام عاشورا همانطور که بوده بیان شود مردم بیشتر تحت تاثیر قرار خواهند گرفت .


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط اسماعیل اکبری 92/7/15:: 7:43 عصر     |     () نظر

محرم

2

 برگرفته از سایت صدای شیعه


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط اسماعیل اکبری 92/7/15:: 7:27 عصر     |     () نظر

محرم

 

2

 

 

3

عاشورا

4

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط اسماعیل اکبری 92/7/15:: 7:20 عصر     |     () نظر

محرم

2

3

4

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط اسماعیل اکبری 92/7/15:: 7:15 عصر     |     () نظر

ماه محرم

 

محرم

 

محرم

 

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط اسماعیل اکبری 92/7/15:: 6:2 عصر     |     () نظر
عـکس/ لباس خــونــین حسیــن(ع) در موزه
عصر شیعه - لباس خون‌آلوده منتسب به امام حسنین(ع) در موزه مخصوص عربستان سعودی

 

لباس خون‌آلوده منتسب به امام حسنین(ع) در موزه مخصوص عربستان سعودی

مطالب مرتبط


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط اسماعیل اکبری 92/7/15:: 5:19 عصر     |     () نظر
<      1   2   3   4   5   >>   >